مبانی نظری بهزیستی روان شناختی

روان‌شناسی قرن بیستم با تأکید بر هیجانات منفی مانند افسردگی و اضطراب کار خود را آغاز کرد و کمتر به مباحثی همچون هیجانات مثبت نظیر شادی و بهزیستی تمرکز دارد. هدف مطالعه روان‌شناختی بیشتر پیرامون بیماری‌های روانی و بحث و گفتگو راجع به چرایی این بیماری‌ها بوده است. همچنین هدف اصلی روانشناسی قرن جدید یافتن درمان مناسب اختلالات روانی بوده است. درواقع طبق این دیدگاه، سلامت مساوی با عدم بیماری های روانی و علائم بیمارگونه تعریف شده است. این در حالی است که از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییرات بسیاری به وجود آمده است و بر طبق یافته ها و متون مرتبط با روان‌شناسی سلامت، علاوه بر تمرکز بر جنبه های منفی و رفع آثار منفی در افراد بر جنبه های مثبت تأکید شده است و فردی به عنوان فرد سالم در نظر گرفته می شود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط مناسب و مطلوبی برخوردار باشد (کیس[1]، 2007؛ به نقل از بهرامی، 1393).

 احساس ذهنی بهزیستی یکی از مهم‌ترین نیازهای روانی بشر است و به دلیل تأثیرات بسیاری که بر شکل‌گیری شخصیت افراد و به طورکلی زندگی انسان دارد همواره موردتوجه انسان‌ها بوده است. احساس ذهنی بهزیستی و رضایت‌مندی از زندگی یکی از بزرگ ترین آمال و آرزوهای انسان و جز مهم ترین اهداف زندگی انسان بوده است که بیشتر از هر عنصر دیگری بهداشت روانی افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد. احساس ذهنی بهزیستی به عنوان بخشی از روان‌شناسی مثبت نگر تلاش می‌کند تا ارزیابی های شناختی مردم از زندگی‌شان را مورد بحث و بررسی قرار دهد. در حقیقت احساس بهزیستی و رضایت از زندگی، یکی از مؤلفه های نگرش افراد نسبت به دنیایی است که در آن زندگی می‌کنند. احساس شادکامی و رضایت از زندگی هدف والای زندگی افراد به شمار می رود که در میان احساس غم و نارضایتی مانعی در راه انجام وظایف به شمار می‌رود (شاکری حسین‌آباد، 1402). در سال های اخیر، در زمینه‌ی مطالعات بهزیستی توجه از رویکردهای علمی به سوی دو جهت‌گیری فلسفی برگشت کرده است که در این میان رویکرد لذت‌گرایی اولین رویکرد به شمار می رود که بهزیستی روان‌شناختی را وجود عاطفه مثبت و فقدان عاطفه منفی تعریف می‌کند (نگوان[2]، 2010).

بهزیستی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاء است که در تحقّق استعدادها و توانایی‌های فرد متجلی می‌شود. مفهوم بهزیستی روانشناختی شامل عوامل عاطفی مثبت یا منفی و عوامل شناختی است که بیشتر با رضایت شخصی مرتبط است (همتی و همکاران، 1404). همچنین بهزیستی روانشناختی از منظر روانشناسان اجتماعی نوعی احساس رضایت است که به معنی رفاه و سرخوشی و دستیابی فرد به توان کامل بالقوه تعریف شده و شامل رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی و شادکامی است (شریفی علون‌آبادی و همکاران، 1401).

در دو دهه گذشته فهم و درک افراد از بهزیستی و چگونگی ارتقای آن تکامل یافته است. بهزیستی روانشناختی یک روش خوب برای زندگی و ترکیبی از احساس خوب و عمکلرد مؤثر است. همچنین بهزیستی روانشناختی، شامل تجارب هیجانی (احساسات مثبت و منفی) و ارزیابی زندگی افراد (رضایت از زندگی) است (همتی و همکاران، 1404). بهزیستی روان‌شناختی به کیفیت تجربه شده زندگی اشاره می‌کند و منعکس‌کننده عملکرد و تجربه روانشناختی مطلوب است (گیواگنولی و اسمیت[3]، 2019).

 


[1] Keyes

[2] Negovan

[3] Giovagnoli & Smith