مبانی نظری عملکرد زنجیره تامین

زنجیره ­تامین را می­توان به عنوان شبکه­ای از اعضا تعریف کرد که توسط جریان مواد، اطلاعات و وجوه با هدف کاهش هزینه کلی سیستم به هم مرتبط شده­اند (ایسرائیل[1] و همکاران، 2017). ساختار عرضه ممکن است براساس تعداد تأسیسات میانی و موقعیت تأسیسات در زنجیره­تأمین متفاوت باشد. به­طورکلی امکانات موجود در زنجیره­تامین عبارتند از تامین­کننده، تولیدکننده، توزیع­کننده، عمده­فروش و خرده­فروش. هر تاسیسات در زنجیره­تامین سفارش را براساس اطلاعات موجود پردازش می­کند و سفارش را به تاسیسات بالادستی فوری می­دهد. از موجودی موجود، تسهیلات بالادستی تقاضای تسهیلات پایین­دستی را برآورده می­کند. تسهیلات پایین­دست نشان­دهنده جهت به سمت مشتری نهایی است و تسهیلات بالادست جهتی به سمت تامین­کننده نهایی است. در نهایت، مشتریان محصول را از آخرین تاسیسات زنجیره­تامین جمع­آوری می­کنند. هدف یک زنجیره­تأمین به حداکثر رساندن سودآوری کلی است و به عنوان تفاوت بین درآمد تولیدشده از مشتری و کل هزینه انجام­ شده در تمام مراحل زنجیره­تأمین محاسبه می­شود. هر چه سودآوری زنجیره­تأمین بالاتر باشد، زنجیره­تأمین موفق­تر است. امروزه موفقیت زنجیره­تأمین بر حسب سودآوری زنجیره­تأمین اندازه­گیری می­شود و نه برحسب سود در مرحله فردی. سودآوری زنجیره­تأمین ممکن است به دلیل عدم تناسب استراتژیک بین استراتژی رقابتی و استراتژی زنجیره­تأمین کاهش یابد. استراتژی رقابتی مجموعه­ای از نیازهای مشتری را تعریف می­کند که به دنبال ارضای آنها از طریق محصولات و خدمات است. زنجیره تأمین سیستمی از کلیه فعالیت­ها و جریان­های اطلاعاتی مربوط به انتقال محصولات یا خدمات از تأمین­کننده به مشتری است. زنجیره تأمین پایدار می­تواند منافع مالی، زیست­محیطی و اجتماعی زیادی را به همراه داشته باشد. به عنوان مثال، بهبود استفاده از منابع، کاهش زمان چرخه از سفارش تا تحویل و تشخیص مشکلات اولیه (وو[2] و همکاران، 2019). امروزه سازمان­ها نیازمند هماهنگی و برنامه­ریزی صحیح و دقیق برای تدارک مواد اولیه و تحویل به­موقع به مشتریان هستند تا بتوانند هزینه­ها را کاهش دهند، دریافت و تحویل به موقع داشته باشند و درنهایت رضایت مشتریان را کسب کنند. بنابراین مدیریت زنجیره تأمین می­تواند به­عنوان راهکاری مؤثر و مفید در این زمینه مطرح گردد. زنجیره تأمین شامل برنامه­ریزی، کنترل و مدیریت تمام فعالیت­های درگیری در منابع و تدارکات، تبدیل و تمام فعالیت­های مدیریت لجستکی است که شامل هماهنگی و همکاری با شرکای زنجیره تأمین می­باشد که درواقع مدیریت زنجیره تأمین یک رویکرد یکپارچه­سازی برای کنترل و مدیریت فعالیت­ها می­باشد که از تأمین­کنندگان تا مشتریان جریان دارد (بویکو[3] و همکاران، 2019).

 


[1]  Israel

[2] . Wu

[3] . Boiko