مبانی نظری تدریس

تدريس فعاليتي بين الاشخاصي و تعاملي است كه مبتني بر ارتباط كلامي و معطوف به يادگيري يا تغيير روش هاي رفتار كردن يك يا چند دانشجو یا فراگیر مي باشد(موسی پور،1383). عمل تدریس منجر به ارتباط دوجانبه بین مدرس وفراگیران می‌شود و این ارتباط تدریس نامیده می‌شود(سینگ[1]،1995). چنین ارتباطی برای اولین بار ایجاد می‌شود، سپس تداوم را پیدا می‌کند و سپس اثر و پایان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، چهار جزء دارای یک ترتیب منطقی هستند و بنابراین می‌توانند مراحل تدریس نامیده شوند. کوین (2000) ایالات متحده: تدریس اقدامات ذهنی است که توسط معلم، طراحی، پیاده سازی و ارزیابی ارزیابی و ارزیابی می‌شود. در حقیقت، تدریس مجموعه مهارت شامل پیشین، همراه و پس از اجرای فرایند تدریس است و امکان آموزش دانشجویی را فراهم می‌کند. دانشجو به یادگیری نحوه یادگیری بر اساس شرایط، سبک یادگیری آن و اهداف کمک می‌کند. هیچ یک از روش‌های آموزشی خوب یا بد نیست، اما چگونه از آنها استفاده می‌کنند، که تقویت و تضعیف می‌شوند. آموزش در آموزش عالی ساده نیست؛ اما عوامل متعددی وجود دارد که بر کیفیت و اثربخشی آن تاثیر می‌گذارد. بنابراین شناسایی و تلاش برای حل علل و عوامل موثر بر برخی از زندان ها در کیفیت و اثربخشی آن نیاز به فرآیند فرآیند - تعاملی با رویکرد مسیر دارد (ترک زاده و محترم، ۱۳۹۲).

تدریس اثربخش در آموزش عالی یک «مفهوم مورد اختلاف» است که تعریفهای متنوعی برای آن ارائه شده است (سکلتن[2]، ۲۰۰۴). برخی معتقدند که تدریس یک علم است. این افراد بر دانشکده تدریس تأکید می‌کنند و توجه آنها بر شیوه هایی مبنی بر ارتباطات سیستماتیک بین معلمان و دانش آموزان تمرکز دارد. آنها معتقدند که از طریق انتخاب مواد آموزشی، دانش آموزان را می‌توان بین دانش آموزان، معلمان و مواد آموزشی تنظیم کرد. به نظر آنها، زمینه‌های تکنولوژی یادگیری شناخته شده و ضرورت آن (رضوی، 1386). با توجه به آموزش به عنوان یکی از عوامل اصلی در ارزیابی کیفیت سیستم آموزش عالی، به روش‌های مختلف مهم است. این روش‌های مختلف شامل موارد زیر است (محمدی و سایر همکاران،1394).

 


[1] .Singeh

[2] .Sekelten