
بررسی گروه های کاری در سازمان به دلایل گوناگون حائز اهمیت است. اول آن که امروزه گرو ه های کاری یکی از اجزای مهم و تشکیل دهنده ی سازمان ها را تشکیل می دهند و دوم ، رفتار افراد در گرو ه های کاری متفاوت از مجموعه کاری است که هر یک از اعضاء به تنهایی انجام می دهند. در واقع رفتار اشخاص هم بر گروه ها اثر می گذارد و هم از گروه تاثیر میپذیرد. یکی از موارد حساس و پراهمیت که مدیران در آن نقش کلیدی دارند، ارائه کار تیمی توسط نیروهای تحت مدیریت ایشان است . ایده اصلی در استفاده از تیم های کاری، دستیابی به اهداف سازمانی با اثر بخشی و بازده بالاتر و کاهش مکاتبات سازمانی بوده و به عنوان ابزاری جهت غلبه بر ضعف های سازمان دهی رسمی می باشد؛ از آنجایی که موفقیت یا شکست یک تیم به عوامل متعددی وابسته است، شناخت این عوامل و نحوه تنظیم آن ها اهمیت فوق العاده ای در تحقق اهداف سازمان ها دارد. فعاليت مؤثر به عنوان عضو گروه، درک انگيزه هاي افراد و تأثير گذاري بر رفتار آنان نقش بسزایی در پیشبرد اهداف گروه دارد. داشتن مهارت انساني مستلزم آن است که شخص پيش از هرچيز خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد، عقايد و افکارش بر خود او روشن باشند، اعتماد به نفس داشته باشد، به ديگران اعتماد کند، به عقايد، ارزش ها و احساسات آنان احترام بگذارد، آنان را درک کند، از تأثير گفتار و کردار خويش بر ديگران آگاه باشد و بتواند محيط امن و قابل قبولي براي جلب همکاري ديگران فراهم سازد. در این مقاله ضمن اشاره به مفهوم تیم های کاری و انواع آن، عملکرد تیمهای کاری و عوامل مؤثر برآن مورد بررسی قرار می گیرد.
درسالهای اخیر باتکامل علم مدیریت بیش ازپیش به عامل انسان و انگیزه ها و خواست هایش توجه و از آن به عنوان مهمترین عامل سازمانی درصدر مدیریت یاد شده است. از اینرو نیاز مبرم علم مدیریت به بهره گیری هر چه بیشتر از یافته های علوم رفتاری محسوس گشته است.
همچنین در صورت تمایل می توانید از محصولات مشابه زیر استفاده کنید:
بررسی ادراک مدیران نسب به نقش رهبری شان در افزایش پویایی گروهی دبیران
شناسایی رابطه بین عوامل فرهنگ سازمانی و پویایی گروهی کارکنان آموزش و پرورش
چارچوب نظری پویایی شناسی گروهی و کارآیی گروهی
فرا تحلیل و مروری نظام مند بر مطالعات پویایی گروهی در پایگاه مقالات علمی
مفاهیم بنیادی در پویایی گروه ها
رابطه سبک رهبری مربیان ورزشی و پویایی گروهی ورزشکاران
پویایی گروه از نظر روانشناسی اجتماعی
در واقع از همان زمان (۱۹۲۰-۱۹۳۰۱) که "التون مایو[1]" و همکارانش استدلال کردند که علاوه بر یافتن بهترین روش های تکنولوژی جهت افزایش بازده کاری، نفع مدیریت در آن است که به امور انسانی نیز توجه نماید و ادعا کردند که روابط واقعی در سازمانها مناسباتی است که در میان افراد در درون واحدهای کاری بوجود می آید، اولین نقطه عطف ارتباط مدیریت با علوم رفتاری را بنیاد نهادند.
پویایی گروهی از شاخه های نوظهور روانشناسی اجتماعی است که به نوعی در خدمت مدیریت و اداره سازمانها قرار گرفته است. چنانکه می توان گفت همه کسانی که عهده دار رهبری، اداره و هدایت گروهی هستند، نیازمند این علم می باشند.
سازمانها متشکل از افراد انسانی است که به دلیل ساختار سازمانی یا انگیزه ها و توانائی هایشان در گروه های رسمی و غیررسمی قرار گرفته اند. هر گروه تحت تاثیر شرایط داخلی و خارجی است که بر آن تحمیل می شود. ساختار داخلی گروه تعیین کننده نقش و رفتار اعضا می باشد.
شرایطی که از خارج بر گروه تاثیرگذار است از قبیل استراتژی سازمان، ساختار اختیارات سازمانی، مقررات رسمی، منابع سازمانی، فرهنگ سازمانی و...
مدیریت سازمان با رهبری و هدایت گروه و عنایت به جمیع شرایط درونی و برونی گروه ها قادر خواهد بود سازمان را در جهت اهداف سازمانی و فردی سوق دهد. در این مقاله سعی بر این است به این پرسش پاسخ داده شود که آیا میان موفقیت مدیران و بهره گیری آنان از راهبردهای پویایی گروهی در اداره سازمان خود رابطه ای وجود دارد؟ آیا توجه مدیران بویژه مدیران واحدهای آموزشی به این راهبردها تاثیری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد؟