مبانی نظری قدرت بازار

در متون اقتصادی از قدرت بازار به عنوان توان عوامل بازار در تاثیرگذاری بر قیمت کالا در بازار (برای کسب منافعی بیشتر از شرایط رقابت کامل) یاد می­شود. بنابراین، از این زاویه بلافاصله به این نتیجه استنتاج می­شود که قدرت بازار تنها به قدرت عرضه­کننده محدود نمی­شود بلکه در شرایطی تقاضاکنندگان نیز دارای قدرت بازار می­شوند. قدرت بازار به مفهوم توانایی در انحراف قیمت از رقابتی در راستای افزایش سود است. فرایند اعمال قدرت در بازارهای مختلف متفاوت بوده و به ساختار بازار باز می­شود. همچنین تحلیلگران مالی، قدرت بازار محصول را عاملی مهم در ارزیابی چشم­اندازهای یک شرکت می­دانند.

قدرت بازار عبارت است از توانایی یک بازیگر در قرار دادن قیمت بازار بالاتر از سطوح رقابتی بازار. به عبارتی قدرت بازار را می­توان به صورت توانایی یک تولیدکننده در افزایش قیمت به سطحی بالاتر از مقدار رقابتی آن برای مدتی قابل توجه و به طوری که سود بیشتری را برای بازیگر مذکور به همراه داشته باشد، تعریف نمود. برخی اقتصاددانان (مس کالل[1] و همکاران، 1995). قدرت بازار را به صورت توانایی تغییر قیمت­ها از سطح رقابتی به صورت سودآور تعریف می­کنند. از طرف دیگر، دیوان عدالت قدرت بازار را به صورت توانایی سودآور نگهداری قیمت­ها بالاتر از سطح رقابتی برای یک دوره زمانی قابل توجه تعریف می­کند (کمیسیون عدالت و تجارت[2]، 11997).

بسیاری از قانون­گذاران ضد انحصار در بسیاری از کشورها قدرت بازار را بر حسب میزان تمرکز در بازار تعریف کرده­اند. اهمیت تمرکز توجیه خود را در پارادایم بین[3] (1951) موسوم به ساختار-اقدام-عملکرد[4] پیدا کرده است. دوو رویکرد جایگزین در خصوص ساختار بازار و عملکرد کسب­وکار، پارادایم ساختار-اقدام-عملکرد و فرضیه کارایی هستند. تفسیر سنتی رویکرد ساختار-اقدام-عملکرد مبتنی بر این فرض است که تمرکز در بازارها موجب رشد و پرورش تبانی و انحصاری بودن، سود بیشتری رانسبت به شرکت­های فعال در بازارهای کمتر متمرکز کسب می­نمایند و این موضوع به سطح کارایی بستگی ندارد. این نحوه تصریح مدل توسط دمستز[5] (1973) و دیگران بر مبنای این استدلال که تمرکز یک پدیده تصادفی نیست بلکه یک متغیر دورنزا است، به چالش کشیده شده است. دمستز استدلال می­کند که تمرکز نتیجه کارایی بنگاه پیشرو است و به تبع آن هرگونه رابطه مشاهده شده بین تمرکز و سودآوری کاذب است (ماتیوس و تامپسون[6]، 2015). تعریف قدرت بازار به وسیله استافت[7] (1999) دقیقتر از دیگران بیان شده است. وی قدرت بازار را به صورت توانایی اثرگذاری بر قیمت بازار حتی به میزان کم و حتی برای چند دقیقه عنوان می­کند. دو شرط دیگر برای کامل کردن این تعریف لازم است. یکی سودآور بودن و دیگری اینکه قیمت باید از سطح رقابتی فاصله می­گیرد.

 


[1] . Mas-Colell

[2] . US Department of Justice and Federal Trade Commission

[3] .bain

[4] .structure-conduct-performance

[5] .demsetz

[6] .Matthews & Thompson

[7] . Stoft