مبانی نظری جامعه هوشمند

تجمع انبوه عظیمی از ساکنان در شهرها منجر به آشفتگی و بینظمی در شهرها شده و شرایطی را به وجود آورده که نه تنها تعادل شهرها را به سقوط کشانده، بلکه دستیابی به پایداری را با روش­های کنونی اداره و توسعه شهری ناممکن ساخته است. لذا نهادهای قدیمی و شیوه ­های مدیریت و حاکمیت قدیمی با جهان پیچیده و به سرعت در حال تغییر در تضاد هستند. در نتیجه برنامه­ریزان شهری در سراسر جهان می­کوشند تا با نگاهی یکپارچه به تمامی ابعاد شهرنشینی مدل­هایی را برای توسعه شهرهای قرن 21 به منظور پاسخگویی به خواسته­ها و انتظارات جدید دنیای امروز توسعه دهند. به عبارتی ضرورت و الزامات این چالش­ها شهرهای زیادی را در جهان برای یافتن روش­های هوشمندتر برای مدیریت آنها به تکاپو و تحرک واداشته است. یکی از مفاهیم جدید جهت مقابله با چالش­های کنونی شهرها در عرصه برنامه­ریزی شهری، توسعه یک جامعه هوشمند است که در طول سالیان اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. جامعه هوشمند به عنوان محور تحول  و توسعه هزاره مطرح شده و به معنای گشایش مفاهیمی نو در برنامه­ریزی شهری است که قابلیت­های جهان واقعی و مجازی را برای حل مشکلات شهری با هم ترکیب می­کند. داده ­های عظیمی که در فضای شهر تولید شده، به همراه پیشرفت­های به وجود آمده در فناوری اطلاعات و ارتباطات فرصت­های بی­ سابقه­ای را برای مقابله با چالش­های بزرگی که شهرها با آن مواجه­اند، فراهم می­سازد. یکی از پایه­ های اساسی جامعه هوشمند دسترسی به اطلاعات در زمان واقعی در زمینه اقدامات و انتخاب­های شهروندان است. دستیابی به اطلاعات در زمان واقعی در جامعه هوشمند امکان تشخیص و شناسایی الگوهای رفتاری و هنجاری را (چه در سطح کل جامعه و چه در سطح فردی) ممکن می­سازد که بسیار ارزشمند است. این امر امکان مشاهده نامرئی­ها (به منظور فهم آنچه در جریان است) و رفتار یک جامعه در طی دوره­ های زمانی مختلف، امکان تاثیرگذاری بر آنها و الگوسازی را امکانپذیر می­سازد. در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان جهت حل مسائل و مشکلات خود که با رویکردهای کلاسیک قابل حل نیست به رویکردها و راهکارهای دنیای مجازی به منظور حداکثر بهره­برداری از قابلیت­های زندگی شهری خود روی آورده­اند. در این میان علی­رغم اینکه مفهوم جامعه هوشمند به یک موضوع بسیار محبوب تحقیق در تمام حوزه های علمی تبدیل شده است و با وجود استفاده وسیع از این اصطلاح و تلاش گسترده برای تبیین آن هنوز یک درک روشن و اجماع عمومی در میان حرفه­ مندان و دانشگاهیان در مورد مفهوم، معانی و اینکه چه خصوصیات، عناصر و یا اجزایی را دربرمی­گیرد (به خاطر دیدگاه­ های مختلف از حوزه­ های گوناگون دانش) وجود ندارد. بررسی­ها نشان می­دهد که محققان حوزه ­های مختلف علمی محتوای متنوعی از این اصطلاح را پیشنهاد کرده ­اند و طیفی از انواع مفهومی را به جای صفت هوشمند مورد استفاده قرار داده­اند. به طوری که برخی بر ابعاد فناوری تاکید کرده­اند و عده­ای دیگر بر این باورند که در جامعه هوشمند اتخاذ فناوری پایان کار نیست و توسعه سرمایه انسانی و اجتماعی و زیرساخت­های فیزیکی را برجسته کرده ­اند. اما آنچه واقعیت است ایجاد جامعه هوشمند به عنوان واقعیت قرن 21 با توجه به یکپارچگی جهانی شهرها کسی با آن مخالف نیست (پوراحمد و همکاران، 1397).