مبانی نظری فرهنگ سازمانی

يكي از عواملي که باعث تمايز يك سازمان از سازمان ديگر مي‌شود، فرهنگ سازماني است. فرهنگ سازماني به‌تازگي در دانش مديريت راه يافته است. با توجه به رشد علم و تحقيقات و نظريات جديدي كه روزبه‌روز بيشـتر مـي شـود، فرهنـگ سازماني هم اهميت روزافزون مي‌يابد. مفهوم فرهنگ سازماني نخستين بار در سال 1979وارد ادبيات مديريت شد، ولي سابقه و پيشينه آن به سال 1964بازمي‌گردد. فرهنگ سازماني، به خاطر اثربخشي و تأثيرات چشمگيري كه بر سازمان‌هـا دارد، توجه زيادي را به خود اختصاص داده است (دریائی و شهبازی، 1403).

واژه فرهنگ توسط بسياري از محققان به‌عنوان يك مفهوم كلي تعريف شده است و اكثر آنها معتقدند كه فرهنگ منعكس كننده سبك زندگي خاصي از مردم است. بنابراين فرهنگ سازماني به سبك زندگي افراد در يك سـازمان اشـاره دارد . فرهنگ غالباً شامل مفروضات اساسي مشترك، آداب و رسوم، اسطوره‌ها و مراسمي است كه باورهاي اساسـي را بـه اشتراك مي‌گذارد و با ارزش‌هايي كه در رفتارهاي فردي و گروهي منعكس مي‌شود، اثبـات مـي شـود. فرهنـگ بـه كـل پيچيده‌اي شامل دانش، باور، هنر، اخلاق، قانون، رسوم و ساير قابليت‌ها و عادت‌هايي اطلاق مي شود كه انسان به‌عنـوان عضوي از جامعه به دست آورده است (فخاري و محمدي، 1395). فرهنگ سازماني به‌عنوان يكي از مهمترين موضـوعات در موفقيت و پيشرفت و توسعه كشورها شناخته مي‌شود؛ به‌طوري كه بسياري از محققان، موفقيت ژاپن در جامعه امروزي را يكي از دلايل مهم توجه آنها به فرهنگ سازماني مي‌دانند. سازمان‌ها يك پديـده فرهنگـي در جامعـه هسـتند و هـر سازماني فرهنگ خاص خود را دارد (رضايي و همكاران، 2024).

فرهنگ در تعریف کلي، به‌عنوان مجموعه‌اي از باورها، روش‌ها و ارزش‌ها، اعتقادات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات، رفتار و ضوابطي است که فرد به‌عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فراگرفته و در برابر آن جامعه، وظایف و تعهداتي را بر عهده دارد. امروزه، فرهنگ در مقام یکي از اساسي‌ترین زمینه‌هاي تغییر و تحول در سازمان محسوب شده و مي‌تواند نقطه شروعي براي حرکت و پویایي و یا مانعي در راه پیشرفت به‌شمار آید. به همین دلیل، وجود فرهنگ در سازمان مي‌تواند کمک کند تا کارکنان درک بهتري از کلیه عملکردهاي اصلي سازمان از طریق به اشتراک گذاري هنجارها و ارزش‌هاي کلیدي سازمان داشته باشند (سهرابی و همکاران، 1403). بنابراین، فرهنگ سازماني نیز به عنوان سرچشمه همه توانایي‌ها و ناتواني‌هاي سازمان، مطرح شده و مجموعه‌اي از معاني، اعتقادات و ارزش‌هاي مشترکي است که مي‌تواند اعضاي سازمان را به یکدیگر پیوند داده، نظام ارزشي حاکم بر سازمان را تشکیل و باعث تمایز سازمان‌ها از یکدیگر شود (شیخي و همکاران، 1402) و همچنین چگونگي ادراک، تفکر و واکنش مناسب اعضاي سازمان را نسبت به محیط‌هاي داخلي و خارجي مشخص می‌کند. همچنین، سراسر یک سازمان را احاطه کرده و بر همه فعالیت هاي آن اثرگذار بوده و اهرمي قدرتمند در جهت تقویت ابعاد مختلف آن به‌شمار مي‌رود (سهرابی و همکاران، 1403).