مبانی نظری هزینه های خدمات حسابرسی

وجود حسابرسی داخلی برای تقویت حاکمیت شرکتی، ارتقا سامانه کنترل داخلی، کمک به مدیریت ریسک راهبردی و اطمینان یابی از شفافیت در گزارشگری در سطح داخلی و برون‌سازمانی، ضرورتی انکارناپذیر است. صورت‌های مالی با ارائه تصویری از وضعیت و عملکرد مالی شرکت‌ها، استفاده‌کنندگان را درراه اخذ تصمیمات اقتصادی جهت کسب بازده مورد انتظارشان یاری می‌نمایند (داداشی و همکاران، 1397). اما از سوی دیگر، برخی از مدیران باهدف کسب سود بیشتر و مطلوب نشان دادن وضعیت مالی، اعتبار صورت‌های مالی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، به‌طوری‌که در برخی از موارد حتی حسابرسان نیز قادر به کشف تقلب‌ها و تحریف‌های صورت گرفته از سوی مدیران نیستند. کشف تقلب از دیرباز موردتوجه حسابرسان مستقل، داخلی و نهادهای حرفه‌ای بوده و بر همین اساس تأکید این نهادهای حرفه‌ای و استاندارهای حسابرسی بر اصلاح ساختار سازمانی، بهبود سیستم کنترل داخلی و انجام حسابرسی‌های مداوم و منظم می‌باشد تا از این طریق، احتمال وقوع تقلب کاهش و اعتبار گزارشات مالی افزایش یابد. نکته قابل‌توجه این‌که، امروزه تقلب از حالت سنتی سرقت منابع مالی و حساب‌سازی فراتر رفته و معمولاً مدیران از طریق مدیریت اقلام تعهدی به هموارسازی و مدیریت سود می‌پردازند. تقلب مشتمل بر اشتباه  منعکس کردن اقلام صورت‌های مالی است که اغلب از طریق پیش نمایی دارایی‌ها و درآمدها و یا کم نمایی بدهی‌ها و هزینه‌ها صورت می‌پذیرد (بائومن[1]، 2019). این نوع از تقلب معمولاً توسط مدیران سازمان‌هایی که به دنبال مطلوب نشان دادن تصویر و عملکرد سازمان خود هستند، انجام می‌گیرد و ممکن است شخص مدیر از طریق فروش سهام، دریافت پاداش و سایر منافع، از مزایای این تقلب بهره‌مند گشته یا از این گزارشگری متقلبانه به‌منظور سازمان دادن و پوشش به سایر تقلبات دیگر بهره جوید. با بزرگ و پیچیده‌تر شدن فعالیت‌ها، امکان رسیدگی به تمام فعالیت‌ها توسط مدیریت سلب شد؛ حسابرسی داخلی به‌عنوان حرفه‌ای برای یاری سازمان‌ها در انجام درست‌کارها، پا به عرصه وجود گذاشت. حسابرسی داخلی به‌سرعت در جهان موردپذیرش و حمایت مدیران شرکت‌ها قرار گرفت و اهمیت یافت (بونسال و میلر، 2017). در اقتصاد بخش عمومی، مالیات یکی از منابع مهم و قابل‌اتکای درآمد سازمان‌ها است. مقایسه این منبع با سایر منابع نشان می‌دهد که هرچه سهم مالیات‌ها در تأمین مخارج دولت بیشتر باشد، از ایجاد آثار نامطلوب اقتصادی به میزان چشمگیری جلوگیری می‌شود. به‌عبارت‌دیگر مالیات‌ها از یک‌سو نقش بسیار مهمی در تأمین منابع مالی سازمان‌ها دارند و از سوی دیگر در تنظیم امور اقتصادی جامعه نقش بسزایی ایفا می‌کنند و از این نظر از حساسیت زیادی برخوردار هستند (منصوری و همکاران، 1396). توان بالقوه و ظرفیت مالی، برای حل مشکلات موجود در نظام مالی ضرورت دارد و باید با اتخاذ روش‌ها و تدابیری در راستای رفع آن‌ها و شناخت روش‌های جدید مالیاتی به‌منظور کاهش شکاف بین درآمد مالیاتی موجود و درآمد بالقوه مالیات اقدام شود (مرادی، 1398). مدیریت هزینه را می‌توان فرایند برنامه‌ریزی و کنترل اثربخش هزینه‌های سازمانی معرفی کرد. آنچه امروزه بیش از هر چیز دیگری در سازمان‌های مختلف نمود پیداکرده، توجه به هزینه‌های متعدد سازمان و یا به تعبیری دقیق‌تر مدیریت هزینه‌هاست، زیرا در شرایط رقابت جهانی امروز، سازمان‌های مختلف جهت حفظ بقا و توان رقابتی خود باید نسبت به مقایسه هزینه‌های خود با رقبا آگاهی داشته و فعالانه در میدان رقابت در بعد هزینه وارد شوند. هدف نظام مدیریت هزینه، کمک به حداکثر کردن سود و ارزش سازمان در حال و آینده است. تحقق هدف مذکور، به ایجاد نظام مدیریت هزینه‌های مرتبط است که به بقا در رقابت جهانی و توسعه مستمر منجر می‌گردد (کیانی و همکاران، 1396).

 


[1] .Bauman