مبانی نظری تعالی پس از آسیب

برای همۀ ما زندگی پر از حوادثی است كه در اثر رویارویی با آنها اثرات و پریشانی‌های روان شناختی نمایان می شوند (پارک و فلکمن[1]، 1997). در دنیای امروز كه شکست ها چالش‌های سخت، قسمت جدایی ناپذیر زندگی هر شخصی شده بر انسان لازم است كه برای ادامۀ بقایش واكنش خاص و مناسبی را در برابر این آسیب‌ها از خود نشان دهد تا بتواند زندگی شیرین و همواره در مسیر رشد و تکامل را داشته باشد (نوذرپور، 1402).

همین تجربه‌های آسیب‌زا می‌تواند به قوی شدن شخص و حتی جامعه كمک كند (شاكسپیر-فینچ و لوری بک[2]، 2014). یک حادثۀ آسیب زا تنها باعث به وجودآمدن ابعاد منفی مانند افسردگی، استرس و اضطراب در زندگی شخص نمی‌شود بلکه همین حادثه می‌تواند ارمغان رشد و پیشرفت نیز باشد و تحول مثبتی كه پیش از این برای شخص میسر نبود را ایجاد نماید (نوذرپور، 1402).

رشد پس از آسیب توسط تدسچی و كالهون[3] در سال 1996 مطرح شد و منظور از آن تغییرات روانشناختی مثبتی است كه فرد پس از تجربه یک موقعیت پرچالش و دشوار به دست می‌آورد (حیدرزاده و همکاران، 1394). به زبان دیگر وقتی فرد دچار سانحه و آسیبی شد پس از طی كردن مراحل و فرایند رشد و پس از گذشت مدت زمان مناسب به عملکردی بالاتر از عملکرد پیش از آسیب خود دست می‌یابد (كارتنسن و فردریکسن[4]، 1998؛ تدسچی و کالهون، 2004).

این رشد همان درک یا تجربه ذهنی است كه فرد درگیر و دار آسیب دیدن بر اثر آن دچار تغییرات مثبتی می‌شود (نوذرپور، 1402). تدسچی وكالهون معتقدند وقتی آسیبی وارد می‌شود فرد دچار نوعی دگرگونی در تجزیه و تحلیل و تعابیرش از نوع آسیب می شود و وقتی فرد بتواند آسیب را از زاویۀ دیگر بررسی كند و در جهان‌بینی‌اش تغییر ایجاد كند، رشد اتفاق می‌افتد (كالهون و تدسچی، 2014).

 با تحقیقات صورت گرفته مشخص شد پس از وقوع یک حادثۀ آسیب زا مانند سوگواری، بلایای طبیعی، جنگ، رویدادهای استرس‌زا یا سایر تهدیدكننده‌های زندگی علاوه بر واكنش‌های منفی طبیعی، فرد می‌تواند تغییرات به وجودآمده را درک كند و پاسخ های مثبت را نیز بروز دهد و در جهت رشد پس از این آسیب برآید (راموس و لیل[5]، 2013).

نکته قابل توجه اینکه بسته به نوع مقابلۀ فرد با واقعیتی كه بعد از آسیب برایش رخ می‌دهد این رشد می‌تواند گسترش یابد و تنها با آسیب دیدن فرد، رشد برقرار نمی‌شود. تدسچی و كالهون (2004) اظهار داشتند رشد در نتیجۀ رویارویی با آسیب اتفاق نمی‌افتد بلکه در ادامۀ روند مبارزه فرد با آسیب و به میزان تجربه و ادراک فرد از این آسیب رخ می‌دهد. یعنی فرد با آسیبی كه دید طرحواره و شناخت‌هایش را بازسازی می‌كند و با ایجاد طرحواره‌های جدید به میزان رشد خود كمک می‌كند به همین خاطر فرایند رشد پس از آسیب را یک فرایند ذهنی می‌نامند (نوذرپور، 1402).

 


[1] Park & Folkman

[2] Shakespeare-Finch & Lurie-Beck

[3] Tedeschi & Calhoun

[4] Carstensen & Fredrickson

[5] Ramos & Leal