مبانی نظری سازگاري اجتماعی

سازگاری یکی ازویژگی‌هایی است که در تأمین بهداشت روانی و جسمانی انسان نقش مهمی دارد و به معنای تلاش انسان برای تطابق و بقا درمحیط اجتماعی و فیزیکی‌اش اشاره دارد (چامبا وکیالو[1]، 2011). سازگاری ارتباط مؤثر با محیط است و دو فرایند به طور همزمان رخ می‌دهد:

  1. هماهنگ کردن خود با موقعیت‌ها و
  2. موقعیت‌ها برای انطباق با نیازها تغییر می‌کنند (ساداتی[2] و همکاران، 2019).

سازگاری در زبان رایج و معمولی به‌معنای توانایی فرد برای تطبیق و سازش با محیط اطراف است. این توانایی شامل تطبیق با محیط فیزیکی و اجتماعی است. مثلا،ً اگر یک مورچه قادر به تطابق با شرایط آب و هوایی جدید نباشد و منابع غذایی را نتواند دریافت کند، نمی‌تواند به بقای خود ادامه دهد و جمعیت مورچه‌ها از بین خواهد رفت (روزبهانی، 1402).

در اصول علمی و نگارشی، می‌توانیم مفهوم سازگاری را به شکل دقیق‌تر و علمی‌تری بیان کنیم. به عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم: "سازگاری به‌عنوان یک خصیصه مهم در زیست‌شناسی و نظریه تکامل داروین[3] (1895) به توانایی موجودات در تطابق و تطبیق ساختارها و فرایندها در محیط زیست، برای تسهیل بقا و پیشرفت از طریق تکامل گونه‌ها و جمعیت‌ها اشاره دارد (لازاروس[4]، 1994؛ به نقل از روزبهانی، 1402).

سازگاری به عنوان یک ویژگی فیزیولوژیکی، یک فرایند زیست‌شناختی یا یک الگوی رفتاری تعریف می‌شود که در طول تاریخ برای بقا و تولید نسل‌ها موثر بوده است. سازگاری از طریق انتخاب طبیعی شکل می‌گیرد و باید از طریق وراثت قابل انتقال باشد (سیف، 1389). سازگاری را در لغت‌نامه روان‌شناسی می‌توان به عنوان نوعی ارتباط میان هر ارگانیسم و محیط اطرافش تعبیر کرد. این تعبیر عموماً به سازگاری روان‌شناختی و اجتماعی اشاره دارد و زمانی استفاده می‌شود که شخص در حالی که درگیر فرایندی پویا و سازنده برای به ارمغان آوردن استعدادها و واکنش‌ها نسبت به محیط خود است، درمسیری صحیح و منطقی در جهت تغییرات مثبت و سالم قرار دارد (ربر[5]، 1995؛ به نقل از روزبهانی، 1402).

 


[1] Chumba & Kyalo

[2] Sadati

[3] Darwin

[4] Lazarus

[5] Raber