مبانی نظری نظریه ذهن

نظریه ذهن، بر ادراک و فهم رفتار خود و دیگران بر اساس ساحت‌های ذهن متکی‌ است. ذهن‌ جنبه خاصی از تفکر انسانی را توصیف می‌کند: آگاهی فرد از حالت‌هایی که در ذهن خودش و دیگری رخ می‌دهد، به‌خصوص زمانی که می‌خواهد علت زیربنایی یک رفتار را درک کند. این توانایی نیاز به پردازش و تفسیر هیجانات، افکار، نیازها، اهداف و نیاتی دارد که افراد در روابطشان بروز می‌دهند و نیازمند آن است که ما از شرایط یک فرد، الگوهای قبلی او و همچنین تجاربی که در معرض آن قرار گرفته است، آگاهی پیدا کنیم(آسن و فوناگی[1]، 2012؛ ترجمه سیدموسوی ، ولیزاده گلبرگ و کیانی مروج، 1402).

بیشتر رفتارهاي روزانه، مستلزم تعامل با دیگران و فکر می باشند، به این معنا که فرد باید نوعی ارزشیابی شناختی از موقعیت اجتماعی داشته باشد و بتواند ارتباط خود با دیگري را در بافت یا زمینه اجتماعی خاص آن درنظرگیرد. به این منظور، انسان باید بتواند بر ارزشیابی هایی از خود و دیگري به عنوان موجوداتی هدفمند و داراي تمایلات و باورها دست یابد. توجه به این موضوع که کودك چگونه و در کدام دوره رشدي بر باورها، تمایلات و حالات روانی خود و دیگران آگاهی پیدا می کند و از آگاهی هاي خود در پیشبینی رفتار استفاده می نماید، تحت عنوان « نظریه هاي کودکان درباره ذهن » شناخته شده و داراي اهمیت است. به طوريکه استینگتون و بیرد(2005) نظریه ذهن را به عنوان عدم پذیرش محصور بودن تعریف می کنند؛ بنابراین اگر بخواهیم تعریف و توصیف درست تري از نظریه ذهن داشته باشیم، باید بگوییم که این نظریه یک سازه چندوجهی و پیچیده است که تفسیر آن بازتاب درك شبکه اتصال حالات روانی است (هاگلکوئیست[2]، 2018؛ ترجمه  موسوی ، احمدی  و قنبریان، 1402). در حقیقت نظریه ذهن…

  • نگهداری (Holding) یک ذهن در ذهن دیگر است.
  • دیدن خود از بیرون و دیدن دیگری از درون است.
  • تمرکز بر حالت ذهنی خود در کنار داشتن ظرفیتی برای دیدن ذهن دیگری است.
  • فهم سوءتفاهم‌های پیش آمده در روابط است.
  • دیدن ورای رفتار ظاهری یک دیگری (شامل دیدن نیات و نیازهای او) است (حسینیان، 1403).

 


[1] . Asen and Fonagy

[2] . Hagelquist

 

 

همچنین می توانید محصولات مشابه زیر را نیز خریداری کنید:

مبانی نظری ذهن آگاهی