مبانی نظری ناگویی هیجانی (ناگویی خلقی)

در فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد، معنای لغوی هیجان چنین ذکر شده است؛ هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساس و عاطفه و هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج کننده. می توان لغت هیجان را برای اشاره به یک احساس، افکار، حالت های روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه ای از تمایلات شخصی برای عمل کردن براساس آن بکار برد. هیجان ها داده های درونی هستند که بر انگیزه و رفتار اثر می گذارند و در واقع ممکن است، مقدم بر شناخت باشند. داده های تجربی بیان می کند که هیجان توسط ساختارهای زیرین قشر مخ، کنترل می شوند و می توانند بر دامنه ای از پردازش های شناختی[1] که شامل سوگیری توجه[2]، سوگیری حافظه[3] و قضاوت و تصمیم گیری است، اثر بگذارند (صابریان، 1402).

هیجان اثر قدرتمندی بر استدلال دارد و از راه هایی که هنوز ناشناخته اند، به تثبیت آن کمک می کند. در واقع هیجان یک سیستم پیچیده است که در طول تاریخچه تکاملی انسان، رشد یافته و ارگانسیم را برای پاسخ به محرکات محیطی و چالش ها آماده می کند. هیجانات پدیده های چند وجهی به شمار می آیند، از یک طرف حالت های عاطفی ذهنی هستند و باعث می شوند که به شیوه خاصی احساس کنیم، مانند احساس خشم و شادی و از طرفی دیگر پاسخ های زیستی هستند که بدن را برای عمل سازگارانه آماده می کنند. علاوه بر این دو، هیجان پدیده ای کارکردی و اجتماعی است. بنابراین می توان هیجان را ساختاری روان شناختی دانست که چهار جنبه ذهنی، فیزیولوژیکی، کارکردی و بیانگر را در یک کل منسجم در کنار هم قرار می دهد (لومینت، بگبی و  تیلور[4]، 2018).

 


[1] .cognitive processes

[2] .attentional bias

[3] .memory Bias

[4] . Luminet, Bagby, Taylor