مبانی نظری سبک رهبری کارآفرینانه

در سال­های اخیر به دلیل توسعه سریع فناوری اطلاعات، تغییرات سریع در نوآوری و اختراعات، تمرکز بر اقتصاد دانش بنیان، جهانی شدن و اثرات آن بر شیوه­های ارائه محصولات و خدمات، موفقیت سازمان­ها در گرو پویایی و حفظ مزیت رقابتی قرار گرفته است. مدیریت سازمان در این مسیر به رهبری نیاز دارد که فرصت­گرا باشد و سازمان را در تناسب با فرصت­ها توانمند کند و آن را در مسیر پر از ابهام و نبود اطمینان، به خوبی هدایت کند. پیمودن این مسیر و ایجاد مزیت رقابتی پایدار، به رهبری کارآفرینانه نیاز دارد (لیتچ و ولری[1]، 2017). 

سازمان­ها نیاز به رهبرانی دارند که بتوانند فرصت­ها را در درون و بیرون سازمان، شناسایی کنند و حداکثر استفاده را از آنها ببرند. موفقیت سازمان­های امروزی به نسبت زیاد، متکی بر خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی است؛ بنابراین به منظور تحقق این امر باید فعالیت­های کارآفرینانه را در سازمان­ها ترویج داد و محیطی کارآفرینانه در سازمان ایجاد کرد. برای دستیابی به این هدف به ابزار نیاز است. یکی از ابزارهای مهم برای رشد کارآفرینی سازمانی وجود سبک رهبری مناسب در سازمان است. برهمین اساس با توجه به شرایط متغیر و ناپایدار محیط کسب­وکار و سازمان­ها نیاز به شیوه­ای از رهبری دارند تا بتوانند به رغم وجود چالش­ها، منابع محدود و رقبای متعدد، با شناسایی و کشف فرصت­های جدید خود را با تغییرات و پویایی محیط تطبیق دهند و بقای خود را در بازار تثبیت کنند. نکته مهم دیگر اینکه، امروزه کارآفرینی سازمانی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ابزار قدرتمند برای بسیاری از سازمان­هاست؛ چرا که کارآفرینی سازمانی یکی از اساسی­ترین سازوکارهای خلق مزیت رقابتی است. به اعتقاد بسیاری از صاحب­نظران، کارآفرینی سازمانی، به طور مستقیم با عملکرد سازمان­ها به ویژه عملکرد مالی تجاری و کسب سهم بازار توسط آنها در ارتباط است. ویژگی­های منحصر به فرد سازمان­های کارآفرینی، این سازمان­ها را مجهز به قابلیت­هاییی می­کند که تا ضمن ارتقای کارآمدی بتوانند از فرصت­های موجود و انطباق­پذیری بیشتر با محیط پیرامون خود بهره­گیری بهتری داشته باشند (مخبر[2] و همکاران، 2016).

بسیاری از تحقیقات نشان می­دهد که رهبری به عنوان یک عامل تعیین­کننده، در کارآفرینی سازمانی موثر است، ولی از آنجا که کسب­وکار، پیش­بینی­نشدنی و پیچیده شده است، به کارگیری رویکردهای سنتی و یا حتی به نسبت جدید رهبری نیز نمی­تواند برای بلندمدت اثربخش باشد؛ در مقابل رهبری کارآفرینانه در سازمان­ها با تعریف چشم­انداز و اتحاد استراتژیک و ایجاد انگیزه و تعهد در کارکنان، قابلیت­های لازم را برای کشف و بهره­برداری از فرصت­ها، از طریق تشویق به نوآوری و استفاده خلاقانه از سرمایه انسانی و اجتماعی و سایر منابه هسازمان، ایجاد کرده و به خلق ارزش اقدام می­کند و در نهایت زمینه بستر مناسب را برای کارآفرینی سازمانی فراهم و تسهیل می­کند (داور و همکاران، 1400).

 


[1] . Leitch & Volery

[2] . Mokhber