مبانی نظری صنعت فولاد

فولاد یکی از پرکاربردترین محصولات صنعتی در جهان است (محبوب و جونگوانیچ[1]، 2019)، که تقاضای جهانی آن روبه رشد است (او ای سی دی، 2019)، و با توجه به اینکه صنعت فولاد دومین صنعت صادرات غیرنفتی کشور پس از پتروشیمی می­باشد و اینکه فولاد چه از نظر کیفیت و چه از نظر ارزش، کاربردی­ترین فلز بوده و تقریبا 95 درصد فلزات تولید شده در سراسر جهان را فولاد و آهن تشکیل می­دهند فولاد در دنیای امروز نقش تعیین کننده و استراتژیکی دارد (شفیعی و همکاران، 1399). همین امر موجب شده تا رقابت در این زمینه در بین کشورها به شدت افزایش یابد. به گونه­ای که دو کشور چین و هند به سرعت برنامه­ریزی­ها را برای ایجاد سرمایه­گذاری­ها جهت تولید برتر در جهان از سر گرفته­اند (حنفی[2] و همکاران، 2019). صنعت فولاد ایران نیز، تولید 55 میلیون تن فولاد را برای افق 1404 هدف­گذاری کرده است تا به رشد بالای 6 درصد در تولید ناخالص داخلی برسد، اما تحقق این هدف به سرمایه­گذاری فشرده و ایجاد زیرساخت­ها (گزارش اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، 1398) و ایجاد زنجیره ارزش خوشه­ای صنعت نیاز دارد (حنفی و همکاران، 2019).

به طور کلی، هر کشوری تا حد زیادی به سرمایه­گذاری نیاز دارد. چرا که رقابت تقریبا در همه صنایع به شدت وجود دارد. از این­رو، بنگاه­ها موظف هستند برای رقابت­پذیری، بر سرمایه­گذاری­ها تمرکز کنند تا به مزیت رقابتی دست یابند (سینگ[3] و همکاران، 2018). کاهش موجودی سرمایه بر رقابت­پذیری اقتصادها تاثیر می­گذارد (هیکی و همکاران، 2020). اهمیت ایجاد مزیت رقابتی از سرمایه­گذاری­ها در ادبیات تحقیق مشخص شده است. هدف بلندمدت شرکت­ها در بازارهای رقابتی،  بهبود یا دفاع از موقعیت رقابتی خود و کسب مزیت نسبت به رقبا است. جهت رقابت­پذیری در صنایع، دولت­ها باید برای ایجاد فضای مناسب کسب وکار، یک چارچوب سیاست مناسب را تهیه کنند، چراکه عملکرد ضعیف صنایع، به دلیل سیاست­های ناکارآمد موجود و شرایط محیطی است (سینگ و همکاران، 2018).

 


[1] . Mahbub, T. and Jongwanich

[2] . Hanafi

[3] . Singh