مبانی نظری مدیریت عملکرد کارکنان

در محيط رقابتي کسب‌وکار امروز، عمده نگراني و تكاپوي سازمان­ها در جهت بقا، توسعه و پيشرفت فراگير آن‌ها شكل مي­گيرد. در راستاي اين هدف خطير مباحث مربوط به عملكرد و شيوه­هاي ارزيابي، مديريت و بهبود آنچه در سطح واحدها و چه در سطح كاركنان و مديران يكي از مباحث عمده در مديريت مي­باشد. از ديدگاه اجتماعي، سازمان­ها به­دنبال كاركناني هستند كه، بتوانند در مشاغل خويش خوب عمل كنند. عملكرد خوب، بهره­وري سازماني را افزايش مي­دهد. و اين نيز اقتصاد ملي جامعه را ارتقا مي­بخشد. هر مدير و مسئول سازمان يا ذي­نفعي مي­خواهد كه اطلاعاتي در ارتباط با نحوه عملكرد كاركنان، واحدها و سازمان مطبوع خود در مقايسه با ساير واحدهاي مشابه و يا ساير رقبا در آن صنعت به دست آورد، كه استفاده از اين اطلاعات مي­تواند به شناسايي نقاط ضعف و قوت آن‌ها كمك نمايد. مدیریت عملکرد کارکنان به مجموعه روش­ها و اقدامات مدیریت منابع انسانی به منظور برنامه­ریزی، نظارت و ارزیابی عملکرد کارکنان یک سازمان از طریق یک نظام چرخشی از برنامه­ریزی تا ارزیابی اشاره دارد (باونز[1] و همکاران، 2017).

مدیریت عملکرد کارکنان به عنوان یک نظام یا سیستم به عنوان بخش یا زیرمجموعه­ای از مفهوم مدیریت عملکرد سازمان مطرح گردیده که اختصاصاً متمرکز بر عملکردهای منابع انسانی می­باشد. این مفهوم به عنوان بخشی از سیستم مدیریت منابع انسانی سازمان­هاست که به منظور پایش و نظارت پیوسته عملکرد کارکنان مورد استفاده قرار می­گیرد. هدف از این سیستم نیز دستیابی به اطمینان از همراستایی میان تلاش­های کارکنان با اهداف کلی سازمان می­باشد (وان تیلن[2]و همکاران، 2018).

در عصر کنونی، مدیران سازمانها دریافته­اند که منابع انسانی یکی از مهم ترین دارایی آنها می باشد، لذا قصور در توجه به نقاط قوت و ضعف سازمان از نظر منابع انسانی موجب انتخاب نادرست استراتژی بهینه برای سازمان خواهد شد. اغلب محققان نیز در زمینه مدیریت منابع انسانی تاکید دارند که توانمندی­ها و فعالیت­های مدیریت منابع انسانی منجر به عملکرد شغلی بالاتر سازمان شده و مزیت رقابتی پایدار برای آن به دنبال خواهد داشت. بنابراین، با توجه به اهمیت مزیت رقابتی و برتری مدیریت استراتژیک، شرکت هایی که به نحو مطلوبی جایگاه خود را تثبیت نموده باشند نسبت به رقبای حاضر در صنعت از یک مزیت رقابتی برخوردارند. از طرف دیگر شرکت­هایی که جایگاه مستحکمی در صنعت ندارند در رقابت با شرکت های دیگر به مشکل برخورد می­کنند و نمی­توانند از این طریق مزیت رقابتی کسب کنند.

 


[1] . Bauwens

[2] . Van Thielen