مبانی نظری نوآوری دیجیتال

نوآوری دیجیتال به­صورت راهکارهایی نوآورانه در حیطه فناوری اطلاعات تعریف می­گردد که به دنبال یکپارچه­سازی فناوری­های نوظهور دیجیتال بوده و هدف از آن پشتیبانی از دیجیتال­سازی فرایندها و عملیات­های کسب­وکارهای خارج از حوزه فناوری مانند بانک­ها، بخش سلامت، بخش تولید، خرده­فروشی و ... می­باشد (خین و هو، 2018). نیاز به نوآوری در تحویل خدمات و عملکرد سازمانی از اوایل دهه 1980 مورد توجه زیادی قرار گرفته است. برای نوآوری بلندمدت، نوآوری باید پویا، مداوم، پیوسته و در رقابت برتر باشد. سیستم نوآوری شرکت را می­توان به­عنوان یک فرایند تکاملی تعریف نمود که شامل تولید، پذیرش، اجرا و ادغام و ترکیب ایده در داخل یک شرکت است. فعالیت نوآوری در داخل شرکت، یک فرایند تعاملی محسوب می­شود که توسط وابستگی­های تکنولوژی بین سیستم­های فرعی و زیرفرایندهای مختلف شناسایی شده است. نوآوری عبارت است از ظرفیت کلی نوآوری سازمان که به معرفی و ارائه محصولات جدید به بازار یا گشودن بازاری جدید به­همراه ترکیب گرایش راهبردی با رفتار و فرایندهای نوآوری، می­پردازد. امروزه نوآوری به­طور فزاینده­ای به­عنوان یکی از فاکتورهای اصلی موفقیت درازمدت شرکت در بازارهای رقابتی محسوب می­شود. دلیل این امر آن است که شرکت­ها با ظرفیت ایجاد نوآوری قادر خواهند بود سریع­تر و بهتر از شرکت­های غیر نوآور به چالش­های محیطی پاسخ دهند (مارلبا و مکیلوی[1]، 2019).

سازمان­های جدید با تحولات و تهدیدات گسترده زیادی روبه­رو هستند. از این­رو تضمین و تداوم حیات و بقای آن­، در گرو یافتن راهکار و روش­های جدید مقابله با مشکلات است (یادگاری و همکاران، 1398). یکی از عوامل حیاتی موفقیت شرکت­ها، نوآوری می­باشد. اهمیت نوآوری در سطوح ملی، صنعتی و سازمانی با قاطعیت تمام اثبات شده است (حاج علی­اکبری و نظری­فرخی، 1398). نوآوری در کسب­وکار به­عنوان ایده جدیدی که دارای ارزش است، بیان می­گردد. به بیانی دیگر، نوآوری یکی دیگر از مهم­ترین عناصری است که با مفهوم کسب­وکار پیوند دارد. نوآوری، فرایندی سیستمی و پیچیده است که از تولید یک ایده تا دست­یابی به محصول و تجاری­سازی آن تداوم دارد. شرکت­ها برای مدیریت فرایند نوآوری باید توانایی نوآوری را با تولید ایده کسب­وکار توسعه دهند (آریانتو[2] و همکاران، 2015).

در این میان، رویارویی با تغییرات سریع و روزافزون اجتماعی، فناوری و اقتصادی در جهان نشان­دهنده این است که در راستای جهانی شدن نمی­توان صرفاً با تکیه بر یک نوع نوآوری پایدار بود. اگر شرکتی قصد دارد در مقابل رقابت جهانی پایدار و باثبات باقی بماند باید به سرعت روش انجام کسب­وکار خود را تغییر دهند. در این حین، نوآوری کسب­وکار بر مفهوم رقابت در صنعت موجود به روشی کاملاً متفاوت بوده و ارزش­های مشتریان را تعریف و ارتقا می­بخشد. نوآوری کسب­وکار ممکن است با مفهوم محصول، تولید یا بازاریابی محصولات و خدمات مربوطه مرتبط باشد. درواقع نوآوری کسب­وکار با داشتن رویکردی سیستمی همان چیزی است که سازمان­ها می­توانند به­منظور حفظ رقابت خود از آن استفاده نمایند. نوآوری کسب­وکار با ایجاد فرصت­های جدید و مدل­های مختلف تجاری به شرکت­ها این امکان را می­دهد تا ارزش­های جدیدی را برای مشتریان خود ایجاد نمایند (بینایباش[3] و همکاران، 2014). این نوع نوآوری، دربرگیرنده نوآوری بنیادی، همه­جانبه و گاهی بلندمدت بوده و با نتایج و پیامدهای بسیار ویژه و خاصی همراه است (کیتون[4] و همکاران، 2018).

 


[1] . Malerba & McKelvey

[2] . Aryanto

[3] . Binaie Bash

[4] . Keeton