یکی از دلایل اصلی تشویق شرکتها به بین المللی شدن، بهبود سودآوری و عملکرد کلی آنهاست. به این معنا، گرانت (1987) اشاره میکند که موفقیت یا شکست بین المللی شدن یک شرکت به مزایایی بستگی دارد که با این استراتژی به دست میآورد. علاوه براین، گذار به اقتصاد دانش جهانی، منابع مزیت رقابتی یک شرکت را تغییر میدهد (دیاز-چائو[1] و همکاران، 2016). با این حال، نتایج به دست آمده توسط محققان دیگر در مورد رابطه بین تجربه بین المللی و عملکرد جهانی چندگانه و متناقض است (لی، 2007؛ گلوم و اوسترل، 2007). از یک طرف، اکثر شواهد تجربی نشان میدهند که هرچه درجه بینالمللیسازی بالاتر باشد، عملکرد شرکت بالاتر است (بورمنز و رولفسما[2]، 2016). بنابراین، برای مثال، جونیاتی و همکاران (2019) بیان میکند که توسعه بیشتر دانش و مهارتها در فرآیند بینالمللیسازی از طریق افزایش تجربه کارکنان به سازمانها منتفع میشود که منجر به بهبود عملکرد میشود. از سوی دیگر، برخی مطالعات نشان میدهد که بین میزان بینالمللی شدن و نتایج کلی اقتصادی رابطه منفی یا غیر معناداری وجود دارد (جانیاتی[3] و همکاران، 2019). بین المللی سازی فرصتهای یادگیری متعددی را برای شرکتهایی با دانش و مهارتهای قبلی لازم برای معرفی نوآوریهای محصولات، فرآیندها و سیستمها ارائه میدهد (بورمنز و رولفسما، 2016). درواقع، شرکتهایی که روابط بین المللی دارند و در معرض رقابت بینالمللی قرار دارند، نوآورتر از شرکتهایی هستند که صرفا بر بازارهای داخلی تمرکز میکنند (آلارکون و سانچز[4]، 2016؛ بوجنک و فرتو[5]، 2017). تحقیقات قبلی نشان داده است که شرکتهایی که در معرض بازارهای خارجی هستند تمایل به پایداری دارند زیرا آنها توجه بیشتری به سهامداران جهانی دارند (سوآرز پرالس[6] و همکاران، 2017). طبق گفته پورتر و لینده (1995)، شرکتهایی که در بازارهای جهانی فعالیت میکنند، بیشتر یاد میگیرند، به ویژه زمانی که به عنوان شریک در اتحادیه های چندملیتی با مشتریان یا حتی با رقبا شرکت میکنند. از این نظر، گسترش بازارها از نظر جغرافیایی از طریق بینالمللی سازی میتواند با کاهش دوره های بازپرداخت سرمایهگذاری و افزایش استعداد شرکت برای تقویت نوآوری باشد (هوجنیک[7] و همکاران، 2018).
[1] . Díaz-Chao
[2] . Boermans & Roelfsema
[3] . Juniati
[4] . Alarcon & Sanchez
[5] . Bojnec & Ferto
[6] . Suarez-Perales
[7] . Hojnik