شایان ذکر است که فرآیند بینالمللی سازی شامل تطبیق جنبه های مختلف عملیات شرکتها با محیطهای بین المللی است. از نظر تصمیمات بازاریابی بین المللی، درنظر گرفتن "مکان" (با تمرکز بر استراتژی توزیع) یک جزء اساسی از آمیخته بازاریابی یک شرکت است (کاتلر[1] و همکاران، 2019). لی و گریفیث (2004) پیشنهاد میکنند که استراتژی توزیع صادرات، درجهای است که یک شرکت از کانالهای مستقیم به جای غیرمستقیم برای صادرات محصولات خود به بازار بین المللی استفاده میکند. چنین ملاحظاتی انتخاب ساختار کانال را مهم میسازد زیرا عوامل بازار به روشهای مختلف بر وظایف صادراتی تاثیر میگذارند. استراتژی کانال توزیع باید متناسب با ویژگیهای مشتری، فرهنگ و رقابت در بازار صادرات باشد. یک صادرکننده باتجربه ممکن است تصمیم بگیرد که کانال را کنترل کند و وظایف را با محتمل شدن هزینه جمع آوری اطلاعات و انطباق انجام دهد، درحالی که یک صادرکننده نادر ممکن است برای رساندن محصولات به بازار تا حدودی به واسطه های باتجربه وابسته باشد. تحقیقات قبلی به طور ضمنی یا صریح عملکرد کانال توزیع یا اثربخشی واسطه ها را به عملکرد صادرات مرتبط میکند (راد و همکاران، 2012). برای مثال، راد و همکاران (2012) مفهوم «واسطه های فرهنگی» را مورد بحث قرار میدهد که به تصمیم گیرندگان برای دسترسی به بازارهای خارجی کمک میکنند و ازجمله شکافهای نهادی را برطرف میکنند. در ایجاد و حفظ روابط در بازار صادرات، داشتن تجربه و تعهد به حمایت از اعضای کانال میتواند جنبه مهمی از استراتژی صادرات شرکت باشد. استدلال های فوق به تصمیم گیرندگان پیشنهاد میکند که استراتژیهای توزیع خود را در بازارهای صادراتی تطبیق دهند زیرا این امر تغییرات در محیط خارج از کشور را نشان میدهد.
[1] . Kotler