بی تردید بقا و تداوم فعالیت شرکتها در محیط تجاری پیچیده و رقابتی کنونی، مستلزم انجام فعالیتهای سودآور از جمله سرمایهگذاری در پروژههاست؛ به طوری که شرکتها با در نظر گرفتن عوامل مختلف ازجمله ریسک و نرخ بازده موردانتظار، به سرمایهگذاری در پروژهها اقدام میکنند. از آنجا که سرمایهگذاری در سهام، نسبت به سایر سرمایهگذاریها در اوراق بهادار، ریسک بیشتری دارد و سهامداران برای داراییهای شرکت در زمان ورشکستگی تا تسویه نهایی، اولویتی ندارند، از اینرو انتظار بازده در این سرمایهگذاری نسبت به سایر سرمایهگذاریها بیشتر است. یکی از عمدهترین این عوامل، قابلیت تبدیل آن به پول نقد است که در اصطلاح به نقدشوندگی سهام معروف شده است؛ یعنی سرمایهگذاران قصد دارند به سادگی و در حداقل زمان سهام خود را در صورت نیاز بفروشند؛ بنابراین یکی از عواملی که میتواند در بازده موردانتظار از یک سهم نیز تاثیرگذار باشد، قدرت نقدشوندگی آن است. یکی از معیارهای اساسی برای تصمیمگیری در بورس اوراق بهادار، بازده سهام است. بازده سهام، خود به تنهایی دارای محتوای اطلاعاتی است و بیشتر سرمایهگذاران بالفعل و بالقوه در تجزیه وتحلیل مالی و پیشبینیها از آن استفاده میکنند. گالینز ریسک را هرگونه نوسان در هرگونه عایدی میداند. تعریف مزبور این مطلب را روشن میکند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص چه مثبت و چه منفی، سرمایهگذار را با ریسک مواجه میکند. هیوب ریسک را احتمال کاهش درآمد یا از دست دادن سرمایه تعریف میکند؛ اما به طور کلی ریسک یک دارایی، تغییر احتمالی بازده آینده ناشی از آن دارایی است؛ بنابراین هرچه تغییرپذیری بازدههای آینده یک دارایی سرمایهگذاری بیشتر باشد، آن دارایی (سرمایهگذاری) ریسک بیشتری دارد (حاجیها و چناری بوکت[1]، 2016).
در هر بازار مالی باتوجه به گستردگی و عمق بازار، ابزارهای متنوعی جهت سرمایهگذاری وجود دارد. سرمایهگذاران، با عنایت به بازده و ریسک داراییها، سرمایهگذاری میکنند. هرچقدر قابلیت نقدشوندگی یک سهم کمتر باشد، آن سهم برای سرمایهگذاران جذابیت کمتری خواهد داشت، مگر اینکه بازده بیشتری عاید دارنده آن گردد. شواهد تجربی نشان میدهد که عامل نقد نشدن، در تصمیمگیریها میتواند نقش مهمی را ایفا نماید. به عبارت دیگر برخی سرمایهگذاران ممکن است به سرعت به منابع مالی سرمایهگذاری خود نیاز داشته باشند که در چنین مواردی قدرت نقدشوندگی میتواند اهمیت زیادی داشته باشد. امروزه با ورود تکنولوژی پیشرفته و پیچیدهتر شدن فعالیتها، پدیده ریسک، بیشازپیش از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. درواقع مدیریت ریسک زمینهای است که در دهه گذشته، موجبات تغییر سازمانها را تا حدود زیادی فراهم آورده است. ریسک نقدینگی و شیوه مدیریت آن به یکی از مهمترین مباحث موجود در سازمانها تبدیل شده است. تاثیرات بالقوهای که این شاخه از ریسک میتواند بر عملکرد شرکتها داشته باشد، گاه به حدی گسترده است که به ورشکستگی واحدهای مزبور میانجامد.
[1] . Hajiha & Chenari Bouket