مبانی نظری کیفیت زندگی

در آرای زیمل به صورت مشخص به کیفیت زندگی، توجه نشده است. لیکن مفاهیمی را در آثار خود مطرح کرده است که با استفاده از آنها می‌توان مسئله کیفیت زندگی را تبیین کرد. این مفاهیم بیشتر نوع سوم رضایت (یعنی رضایت ناشی از بودن) را توضیح می‌دهند. بنابر این از دیدگاه زیمل می‌توان درمورد کیفیت زندگی دو گونه قضاوت مطرح کرد اولا از آنجائی که زندگی شهری جایگاه عقلانیت است و به قول او کلان شهر جایگاه عقل است و احساس و روابط عاطفی جایگاهی در آن ندارد لذا رفتار معقولانه و حسابگرانه می‌تواند به کیفیت زندگی فرد بهاء داده و از این منظر فرد کیفیت زندگی بالاتری را تجربه کند. ثانیا از رویکرد دیگر و از آنجائی که یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی توجه به احساسات و خصوصا روابط عاطفی افراد جامعه است بنابراین این ویژگی درکلان‌شهر‌ها طبق نظر زیمل گم شده است پس در نتیجه این جنبه دارای آثار منفی بر روی کیفیت زندگی است (مختاری، نظری، 1398).