روابط با مشتری یک دارایی اولیه برای شرکتهای فروش است، به ویژه هنگامیکه فروشندگان تلاش میکنند تا روابط موجود با مشتری را حفظ کنند و روابط جدیدی ایجاد کنند. با این حال، عدمقطعیت و تغییر آسیبپذیریها را آشکار میکند. این مورد در مورد آشفتگی بازار صدق میکند. آشفتگی بازار درواقع یک شرایط خارجی است که شامل نرخ تغییر در ترکیب مشتری، تغییر ترجیحات مشتری، درجه نوسانات در یک صنعت و افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات جدید است. آشفتگی بازار میتواند کل صنایع را تحت تاثیر قرار دهد و فروشندگان را ملزم کند تا روشی را که به نیازهای متغیر مشتریان پاسخ میدهند، اصلاح کنند. همانطور که مصرفکنندگان ترجیحات خود را با سرعت فزایندهای تغییر میدهند، خریداران نیز تغییر میکنند، که فروشندگان را به سمت ایجاد واکنشهای سریع، شاید به صورت غیرقابل پیشبینی سوق میدهد. ادبیات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که شرایط آزمون فشار، مانند آشفتگی بازار، ممکن است دارایی ارتباط با مشتری را به چالش بکشد (شلکراس و سیمپسون[1]، 2012). بنابراین خریدارانی که در یک محیط آشفته بازار فعالیت میکنند، از شرکای خود (یعنی تامینکنندگان، فروشندگان) بیشتر تقاضا میکنند ، که میتواند پویایی بین دو طرف را تغییر دهد (شارپ[2]، 2018).
در نتیجه، روابط بین فردی از نظر میزان تعهد و سرمایهگذاری در رابطه توسط طرف مقابل ممکن است تحتتأثیر نامطلوب قرار گیرد و بهترین نتیجه برای یک شریک ممکن است هزینههای قابل توجهی را برای شریک دیگر به همراه داشته باشد و روابط را متشنج کند. فروشندگان هم تشویق میشوند و هم آموزش میبینند تا اعتماد تجاری را با مشتریان ایجاد کنند که به طور مثبت بر نتایج روابط در شرایط عادی کسب و کار تأثیر میگذارد. با این حال، اثرات محرکهای رابطه، مانند اعتماد بین فردی (یعنی اعتماد تجاری)، اغلب به شرایط خارجی (به عنوان مثال، آشفتگی بازار) وابسته است که رابطه را تغییر میدهد یا بر آن تاکید میکند. در مواجهه با آشفتگی بازار بالا، اعتماد تجاری ممکن است دیگر مزیت رقابتی کافی در یک رابطه خاص فروشنده-مشتری نباشد، زیرا آن مشتری احتمالاً به چندین تامین کننده اعتماد تجاری دارد. علاوه براین، مشتریانی که با چنین آشفتگیهایی روبرو هستند ممکن است به منابع، ایدهها و ابزارهایی فراتر از رویههای عملیاتی استاندارد فروشنده نیاز داشته باشند. به این ترتیب، اعتماد تجاری در این شرایط یک شرط ضروری اما در نهایت ناکافی برای عملکرد روابط تحت استرس است (مانگوس[3] و همکاران، 2020).
[1] Shellcross & Simpson
[2] Sharp
[3] Mangus