مبانی نظری خلاقیت

خلاقیت - به طور کلی - توانایی یک فرد برای تصور یا ساختن و اجرای یک مفهوم جدید، یک شی جدید یا کشف یک راه حل اصلی برای یک مشکل است. یا فرآیندی روان‌شناختی یا روان‌شناختی-جامعه‌شناختی که به وسیله آن فرد تخیل و اصالت را در نحوه تداعی اشیا، ایده‌ها، موقعیت‌ها نشان می‌دهد و با انتشار نتیجه عینی این فرآیند تغییر، تعدیل یا تغییر می‌دهد (آندره[1]، 1954). از نظر عملیاتی، خلاقیت یک فرد توانایی او برای تصور و تولید (عموماً به سفارش در مدت زمان کوتاه یا در مهلت‌های زمانی معین)، مقدار زیادی راه‌حل، ایده یا مفاهیم است که اجازه می‌دهد به شیوه‌ای مؤثر و سپس کارآمد اجرا کند و یک اثر یا یک عمل معین کم و بیش غیرمنتظره است. بنابراین خلاقیت ارزیابی می شود. در نقاشی مانند معماری، طراحی، موسیقی، سینما یا ریاضیات، در صنعت و خدمات، در پزشکی یا روان درمانی، در طنز و غیره (بویلون و جویو[2]، 2012).

در واقع تجزیه و تحلیل محتوای همه تعاریف شناسایی شده سه معنای اصلی را نشان می دهد:

عمل ایجاد چیزی جدید،

توانایی یافتن راه حل های اصلی،

تمایل به تغییر یا تغییر جهان.

خلاقیت به فرآیندهای شناختی، محیط اجتماعی و شخصیت نسبت داده می شود. با نبوغ همراه است. برخی ادعا می کنند که می توان آن را از طریق تکنیک های خلاقیت آموخت. اگرچه اغلب با هنر و ادبیات مرتبط است، اما بخش مهمی از نوآوری و اختراع است که در بسیاری از مشاغل بسیار مفید است.

 


[1] André

[2] Bouillon & Jouve

 

 

همچنین می توانید از فایل های مشابه زیر دیدن فرمائید: 

مبانی نظری خلاقیت نهادی

مبانی نظری خلاقیت هیجانی