نشخوار فکری یک علامت فرا تشخیصی است که در شرایط روانپزشکی مشاهده میشود، از جمله افسردگی و اضطراب فراگیر، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس فکری جبری، اختلال دوقطبی، و اختلالات طیف روان پریشی (اسنایدر[1] و همکاران، 2019؛ گریرسون[2] و همکاران، 2016). مدلهای مختلفی از نشخوار فکری افسردگی از آن زمان ارائه شده است. نشخوار فکری بهعنوان افکار تکراری در مورد علائم پریشانی فرد و علل و پیامدهای آن توصیف میشود. این نوع از نشخوار فکری متمرکز بر خود را "نفس" نیز مینامند که با افکاری مانند "چرا این اتفاق برای من افتاد و نه دیگران؟»، «من چه کار میکنم که لایق این باشم؟»، و «چرا من مشکلاتی دارم که دیگران ندارند؟»مشخص میشود. به طور مشابه، مدل نشخوار فکری که بعداً فرض شد نیز افکار نشخوارکننده را بهعنوان تثبیت بر عاطفه منفی به جای هدفدار، مفهومسازی کرد. مدل هگزاگون[3] نشخوا (واتکینس و رابرترس، 2020)، که مؤلفههای فردی توسعه عادت، کنترل اجرایی، پردازش انتزاعی، اختلافات هدف، و سوگیری منفی را در نظر میگیرد، از آخرین تلاشها برای سازماندهی مدلهای موجود با هدف درک بهتر شروع و حفظ نشخوار فکری افسردگی است، اگرچه تمرکز آن نیز به نوع نشخوار متمرکز بر خود محدود است (وونگ[4] و همکاران، 2023).
[1] . Snyder
[2] . Grierson
[3] . H-EX-A-GO-N
[4] . Wong