شرکتها در محیطی کاملا رقابتی فعالیت میکنند و به سطح بالایی از دانش نیاز دارند که به یکی از با ارزشترین منابع آنها تبدیل شده است. نوآوریها با ترکیب دانش جدید تولید میشوند که دوسی (1988) آن را منعکسکننده جستجوی راهحلی برای مشکلاتی دانست که گاهی نیاز به دانش حاصل از تجربیات گذشته و گاهی نیاز به دانش رسمی (مانند دانش تولید شده توسط علوم طبیعی) دارند. فرآیندهای یادگیری ناشی از آن جستجو براساس استفاده از یک یا چند منبع اطلاعات و دانش است که ممکن است داخلی یا خارجی برای شرکت باشد. با توجه به هزینه های مربوطه، شرکتها تنها در صورتی در جستجوی نوآوری شرکت خواهند کرد که فرصتهای سودآوری را که هنوز مورد بهرهبرداری قرار نگرفته اند، درک کنند. به منظور رقابت، شرکتها نمیتوانند تنها به شبکه دانش خارجی خود تکیه کنند، بلکه باید قابلیتهای جذب خود را برای منبع یابی فعال دانش توسعه دهند (سانچو-زامورا[1] و همکاران، 2021).
این امر مستلزم رویکردها و مکانیسمهایی است که یادگیری را تسهیل میکند و در نتیجه آنها را قادر میسازد تا دانشی را که نوآوریهای سازمانی جدیدی را در اختیار آنها قرار میدهد، منتشر و بهرهبرداری کنند. علاوه بر این، ادغام این دانش کسب شده توسط ظرفیت جذب شرکت تعیین می شود. بنابراین، شرکتها برای بهبود عملکرد نوآوری خود باید ظرفیت جذب داخلی داشته باشند و توسعه دهند. این مهم است زیرا این نوع ظرفیت می تواند بر اثربخشی فعالیت های نوآوری تأثیر بگذارد. کوهن و لوینتال (1990) اولین کسانی بودند که ظرفیت جذب را به عنوان توانایی یک شرکت برای ارزیابی دانش جدید از خارج، جذب آن و استفاده از آن برای اهداف تجاری تعریف کردند. این توانایی یک شرکت برای کسب و استفاده مؤثر از دانش بیرونی و داخلی است که متعاقباً بر نوآوری آنها تأثیر می گذارد. به این ترتیب، ظرفیت جذب عاملی حیاتی برای شرکت ها برای استفاده از دانش بیرونی و در نتیجه تحریک نوآوری داخلی است (دوتسه[2]، 2013).
تحقیقات در زمینه ظرفیت جذب به ویژه بر تحقیق و توسعه متمرکز شده است، زیرا کوهن و لوینتال (1989) بر تأثیر دوگانه آن در تولید دانشی که مستقیماً برای محصولات و فرآیندها قابل استفاده است و همچنین توانایی درک و جذب دانش تولید شده توسط شرکای فناوری خارجی بالقوه را افزایش میدهد، تأکید کردند. از آن زمان تعدادی از مطالعات تجربی به طور انحصاری بر چگونگی گسترش ظرفیت جذب متمرکز شده اند. محققان و نویسندگان حاضر یادداشتهایی را در رابطه با تنوع روشهای مورد استفاده برای جذب دانش تولید شده در خارج از محیط شرکت منتشر کردهاند. علاوه براین، کوهن و لوینتال (1990) در مقدمه مقاله کلاسیک خود در سال 1990 در مورد ظرفیت جذب، بر ویژگیهای نیروی کار به کار گرفته شده، روال تولید شرکت و تجربه حاصل از فعالیتهای تولیدی، به عنوان سایر عوامل مؤثر بر این ظرفیت تأکید کردند. ظرفیت جذب هر شرکت براساس فرآیندی ساخته شده است که به تصمیمات گذشته (وابستگی مسیر) بستگی دارد و میتواند شامل چندین مرحله باشد که مطمئناً به تحقیقات و بررسیهای قابلتوجهی نیاز دارد. به عبارت دیگر، همانطور که در مطالعات آرو (1962) تأکید شده است، نمیتوان آن ظرفیت را صرفاً از طریق یادگیری با انجام دادن افزایش داد (پوتز و ورنر[3]، 2023).
[1] . Sancho-Zamora
[2] . Dutse
[3] . Pütz & Werner