مبانی نظری ارتباطات داخلی شفاف

ارتباطات داخلی شفاف به­خصوص شیوه­های ارتباط مشارکتی می­تواند طی فرایند تغییر سازمان و واکنش­های کارکنان به چنین تغییراتی تأثیرگذار باشد. برای غلبه بر مقاومت، کاهش عدم قطعیت و کمک به کارکنان برای پذیرفتن تغییر، محققان بیان کردند که سازمان­ها باید با کارکنان درباره نیز به تغییر، فرایند تغییر و تأثیرات بعدی تغییر صحبت کنند (لی[1] و همکاران، 2021). چنین ارتباطی باید مکرر، قابل اعتماد و مشتاقانه باشد، باید اطلاعات مناسبی منتقل نماید، به دنبال بازخور باشد و درک دوطرفه برای تغییر ایجاد کند، درحالی­که بر ضرورت تغییر تمرکز دارد (لویس و ساهای[2]، 2018). به جای انتشار اطلاعات یک­طرفه و بالا-پایین، سازمان­ها باید شیوه­های مشارکتی را اتخاذ کنند و کارکنان را قادر سازند تا دیدگاه­های خود را طی فرایندهای تصمیم­گیری مرتبط با تغییر بیان نمایند (لویس و راس[3]، 2012). چنین شیوه­هایی، پذیرش تغییر را برای کارکنان تسهیل می­کند و ادراک آن­ها از عدم قطعیت را کاهش می­دهد و رضایت آن­ها از سازمان را افزایش می­دهد. از میان مدل­های زیاد شیوه­های ارتباط مشارکتی، بسیاری از محققان بر ارتباطات داخلی شفاف توجه کرده­اند. این روش، یکی از مدل­های ارتباطات داخلی شناخته­شده در تحقیقات روابط عمومی طی فرایند تغییر سازمان درنظر گرفته شده و بر واکنش­های کارکنان به چنین تغییراتی تأثیر می­گذارد. در تحقیقات ارتباطات داخلی شفاف مفهومی است که از شفافیت سازمانی نشأت می­گیرد و به در دسترس قرار دادن تمام اطلاعات ازنظر قانونی قابل انتشار به کارکنان، چه مثبت و چه منفی اشاره می­کند. به­گونه­ای که برای هدف ارتقا توانایی معقول کارکنان، صحیح، به موقع و بدون ابهام باشد و مسئولیت سازمان را برای اقدامات، سیاست­ها و شیوه­های خود حفظ کند (من[4]، 2014). محققان بیان می­کنند که ارتباطات داخلی شفاف یک مفهوم چندجنبه­ای است که دربرگیرنده سه بعد می­باشد: پاسخ­گویی، مشارکتی و شفافیت اطلاعات (من و استاکز[5]، 2014). همچنین شفافیت پاسخگویی بیان می­کند که سازمان­ها باید اطلاعات کامل و جامع به کارکنان خود ارائه دهند چه خبرهای مثبت و چه منفی مانند تهدید یا فرصت. ارائه چنین اطلاعاتی می­تواند به کاهش احتمال اضطراب کارکنان در برابر عدم قطعیت درباره، سوتفسیر از و شایعات درباره تغییر سازمانی کمک نمایند (من و یو[6]، 2019). شفافیت مشارکتی بیان می­کند که سازمان­ها باید فعالانه در جستجو، توزیع و خلق اطلاعات با کارکنان مشارکت داشته باشند. با انجام این کار، سازمان­ها می­توانند نیازهای اطلاعاتی خاص کارکنان را شناسایی نموده و سودمندترین و مناسب­ترین اطلاعات را ارائه دهند که کارکنان واقعا به آن نیاز دارند. شیوه مشارکتی مخالف روش ارتباطی بالا به پایین است که ویژگی آن دستور دادن به کارکنان است نه گوش دادن به آن­ها، که این امر می­تواند موجب سردرگمی و آشفتگی کارکنان در رابطه با تغییر شود. ارتباطات داخلی شفاف، سازمان­ها را ملزم می­کند تا اطلاعات مهم، مرتبط و مستدل به کارکنان ارائه نمایند که به درک کارکنان از هدف، فرایند و محتوای تغییر کمک می­کند (یو[7] و همکاران، 2019).

 


[1] . Li

[2] . Lewis & Sahay

[3] . Lewis & Russ

[4] . Men

[5] . Men & Stacks

[6] . Men & Yue

[7] . Yue