مبانی نظری فرهنگ دیجیتال

فرهنگ مفهومی پیچیده است و هیچ تعریف واحدی از آن در ادبیات مورد توافق قرار نگرفته است. بنابراین، از میان تعاریف متعددی که مورد بررسی قرار گرفت، تعریف زیر این مطالعه را هدایت می­کند: فرهنگ مجموعه­ای از معانی، ارزش­ها و باورهای مشترک و پایدار است که ویژگی­های گروه­های ملی، قومی یا گروه­های دیگر را مشخص می­کند و رفتار آن­ها را جهت می­دهد. فرهنگی که از خدمات مشتری از طریق سیاست­ها، رویه ­ها، سیستم­های پاداش و اقدامات پشتیبانی می­کند. رفتارها و باورهای مشخصه یک محل کار فرهنگ آن است. فرهنگ و ساختار یک سازمان بر یکدیگر تاثیر می­گذارد. ساختار متناسب با سازمان به توسعه فرهنگ سالم کمک می­کند (دیکمن و بوزداکلار[1]، 2017).

در دهه ­های اخیر، سازمان­ها برای حفظ وضعیت رقابتی خود به فرهنگ سازمانی و بهبود مستمر در سطح جهانی سوق یافته­اند. زیرا سازمان­ها به ­عنوان مجموعه ­ای از افراد و گروه­ های انسانی در معرض تحولات وسیع و پرشتاب محیطی قرار گرفته و به مرور زمان در زمینه اقدامات و فعالیت­های خود آموخته­ هایی را کسب نموده­اند (پاسین[2] و همکاران، 2019). فرهنگ، نوعی احساس هویت را به اعضای یک کسب­وکار یا سازمان اعطا می­کند و باعث می­شود تا در افراد تعهداتی فراتر از منافع و علایق شخصی ایجاد شود. مدیران سازمان­ها می­توانند از طریق فرهنگ قوی و با قوانین نانوشته به­ وسیله هنجارهای گروهی و مراقبت­های ناشی از آن، اعمال و رفتار شغلی و اجتماعی کارکنان را کنترل نمایند (وکیلی و صارمی، 1395).

 


[1] . Dikmen & Bozdaglar

[2] . Paesen