ریچارد میلر دیونز (1942) اصطلاح «هوش تجاری» را برای اولین بار زمانی که روی «دایرهنامه حکایات تجاری و تجاری» کار میکرد، معرفی کرد. او از این اصطلاح برای توصیف هوش و ذکاوت یک بانکدار به نام هنری فورنیز (1943) استفاده کرد که با جمعآوری اطلاعات و انجام اقدامات مناسب در مورد آن در برابر رقبای خود سود به دست آورد. فورنیز، قبل از هر یک از رقبای خود دانش و درک کاملی از بیثباتیها، مسائل سیاسی و بازار داشت (هینز[1]، 2014). تا قرن بیستم، پیشرفت فناوری در حدی نیست که بتوان آن را بهعنوان عامل هوش تجاری در نظر گرفت. در سال 1958، دانشمند کامپیوتر آیبیام[2] به نام هانس پیتر لون مقالهای نوشت که پتانسیل هوش تجاری را تشریح کرد. عنوان آن "یک سیستم هوش تجاری" بود که توسعه یک سیستم خودکار را توصیف میکند که قادر به انتشار اطلاعات در بخشهای مختلف هر سازمان علمی، صنعتی یا دولتی است (فوت[3]، 2017). از این رو، هوش تجاری را میتوان بهعنوان روشی برای جمعآوری و درک مقادیر زیادی از اطلاعات بهمنظور اتخاذ بهترین تصمیمات ممکن تعریف کرد. امروزه، لون (1958) به دلیل مشارکت نه تنها در معرفی و گسترش مفهوم، بلکه در ایجاد روشهایی که اکثر سیستمهای تحلیلی آیبیام بر روی آنها ساخته شدهاند، به عنوان پدر هوش تجاری در نظر گرفته میشود (فوت، 2017).
اختراع رایانهها جایگزینی برای سازمانها برای ذخیرهسازی دادهها فراهم کرد. در سال 1956 آی بیام، دیسک سختی را اختراع کرد که انقلابی در ذخیرهسازی دادهها به وجود آورد. توسعه بیشتر دیسکهای لیزری، دیکهای فلاپی و سایر فناوریهای ذخیرهسازی فضای بیشتری را برای ذخیرهسازی دادهها ایجاد میکند (هینز، 2014) و بنابراین منجر به ایجاد اولین سیستمهای مدیریت داده شد که با هم به عنوان سیستمهای پشتیبانی تصمیم[4] شناخته میشوند. بسیاری از مورخان معتقدند که نسخه مدرن هوش تجاری از پایگاه داده سیستمهای پشتیبانی تصمیم تکامل یافته است (ساتر[5]، 2014).
[1] . Heinze
[2] . IBM
[3] . Foote
[4] . DSS
[5] . Sauter