کیفیت زندگی کاری اولین بار در سال 1972 در کنفرانس بین المللی روابط صنعتی معرفی شد. کیفیت زندگی کاری بعد از اینکه جنرال موتورز ابتکار عمل را برای استفاده از برنامه کیفیت زندگی کاری برای طراحی مجدد مشاغل به کار گرفت، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. رابینز (1999)، کیفیت زندگی کاری را فرآیندی توصیف کرد که در آن یک سازمان با ایجاد مکانیسمهایی به نیازهای کارکنان خود پاسخ میدهد که به آنها اجازه میدهد در طراحی زندگی کاری خود سهیم شوند یا تصمیم گیرنده باشند. سازمانها باید با قرار دادن منابع انسانی به عنوان قابل اعتمادترین دارایی حیاتی برای ایجاد مزیت رقابتی، به سمت یک رویکرد مدیریت انسانیتر حرکت کنند (استوری[1] و همکاران، 2019).
منابع انسانی در سازمان به شرکای مهمی در تعیین هر قدم به سوی پیشرفت، توسعه و البته دستیابی به چشمانداز سازمانی تبدیل میشوند. کیفیت زندگی کاری همچنین با شادی کارکنان مرتبط است. تحقیقات نشان داد که کارکنان شاد، کارکنان مولد هستند. یک کارمند خوشحال، یک کارمند متعهد و وفادار است (کارولین کوروسک، 2010). یک کارمند خوشحال، یک کارمند راضی است. این بیانیه اولین بار در جریان جنبش روابط انسانی در دهه 1930 مطرح شد. خود شادکامی کارکنان را میتوان با رضایت شغلی اندازهگیری کرد و بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که کیفیت زندگی کاری به طور قابل توجهی بر رضایت شغلی، مشارکت شغلی، عملکرد، شناسایی سازمان و کاهش جابجایی اثر میگذارد. تحقیق آلسرهان و همکاران (2021) نشان داد که کیفیت زندگی کاری تاثیر مثبت و معناداری بر شادی کارکنان و تاثیر منفی معنادار بر قصد ترک خدمت دارد. از این رو، سطح بالای کیفیت زندگی کاری میتواند شادی بالای کارکنان و قصد جابجایی پایین را پیشبینی کند. از توضیحات قبلی میتوان نتیجه گرفت که کیفیت زندگی کاری یک استراتژی جامع است که تمام جنبه های زندگی کاری را پوشش میدهد و اجرای آن در قالب فرهنگ شرکتی ضروری است (آلسرهان[2] و همکاران، 2021).
[1] . Storey
[2] . Alserhan
همچنین می توانید از محصولات مشابه زیر نیز دیدن فرمائید: