مبانی نظری شرکت های کوچک و متوسط

در آغاز هزاره جدید، شرکت­های کوچک و متوسط به ­عنوان موتور رشد اقتصادی، توسعه نوآوری و ایجاد اشتغال معرفی می­شوند. این صنایع به­ عنوان ستون­ فقرات فعالیت­های تولید ثروت در بسیاری از کشورهای توسعه ­یافته شناخته می­شوند (اودوم[1]، 2017). در اتحادیه اروپا حدود 8/99درصد این شرکت­ها، 60درصد از تولید ناخالص داخلی تولید و 70درصد از کارکنان بخش خصوصی را تشکیل می­دهند (ورچوتا[2]، 2017). در کشور ایران صنایع کوچک و متوسط بیش­از 50درصد اشتغال و 96درصد کل صنایع را تشکیل داده ­اند. به­ طورکلی، براساس تحقیقات انجام ­شده می­توان گفت؛ رایج­ترین معیاری که برای تعیین بنگاه ­های کوچک و متوسط به­ کار می­روند، "تعداد کارکنان" است. سایر معیارها عبارتنداز: میزان سرمایه، ارزش دارایی، گردش مالی یا فروش سالانه و نوع مالکیت. لذا توسعه اقتصادی در اقتصادهای درحال ­توسعه و توسعه ­نیافته مستلزم رشد شرکت­های کوچک و متوسط است (جلیلو[3]، 2017). چالش­های شرکت­های کوچک و متوسط متفاوت از شرکت­های بزرگ است و مشکل اساسی این شرکت­ها برآورده نمودن تقاضای مشتریان است. نقش کسب­وکار در کاهش فقر در کشورهای کمتر توسعه­یافته نگرانی مهمی برای دانشگاهیان، مدیران و سیاست­گذاران است (ماکسیوف[4]، 2017). بنابراین مفاهیم تداوم کسب­وکار به بیش­از 20 سال پیش در پاسخ به چندین نوع از وقفه ­های کسب­وکار به­وجود آمده از عوامل عملیاتی، سازمانی و محیطی معرفی شده است و برنامه ­ریزی برای تداوم کسب­وکار نوعی عمل استراتژیک مداوم است که حاکم­بر نحوه انجام کسب­وکار می­باشد و برنامه­های تجاری راهبردی بلندمدت، مبتنی­بر واقعیت برای دست­یابی به اهداف کسب­وکار طراحی شده­اند، که با پشتیبانی توسط برنامه­ های موازی، از پیوستگی عملیات تجاری بدون در نظر گرفتن نوع تهدید یا ریسک اطمینان کسب می­کنند. همچنین نرخ بالای حوادث در شرکت­ها، مانند حوادث طبیعی یا فناورانه که در سراسر جهان رخ می­دهد، سازمان­ها را تشویق می­کنند تا سیستم مدیریت تداوم کسب­وکار سفارشی خود را با طراحی و پیاده­سازی برای هرگونه اختلال احتمالی مقابله کنند (ترابی[5]، 2016). بااین­حال، مداخله مدیریت ارشد در برنامه­ریزی تداوم کسب­وکار و همچنین نحوه ایجاد چنین برنامه­ای نقش حیاتی را برای این شرکت­ها ایفا می­کند و مدیریت تداوم کسب­وکار به ­عنوان فرآیند ایجاد توافق­ها و روش­های پیشنهادی است که سازمان (شرکت) را قادر می­سازد تا به رویدادی پاسخ مناسب دهد به­ نحوی که فعالیت­هی حیاتی کسب­وکار با سطوح مناسب برنامه­ ریزی وقفه یا تغییرات ضروری ادامه یابد (سوپرایدی و پنگ[6]، 2018).

 


[1] Odoom

[2] Vrchota

[3] Jelilov

[4] Maksimov

[5] Torabi

[6] Supriadi, Pheng