مبانی نظری عدالت رویه ای

عدالت رویه ­ای به عدالت درک ­شده از رویه­ های مورد استفاده برای تصمیم­گیری اشاره دارد و می­تواند چندین منبع داشته باشد. درحالی­که مطالعات در مورد عدالت عمدتاً با تمرکز بر منبع سازمانی انجام شده است، می­توان منابع دیگری را نیز درنظر گرفت. لاول و همکاران (2007)، در مقاله خود توضیح می­دهند که چرا مفهوم عدالت سازمانی چند منبعی است. بسیاری از مطالعات به­طور سیستماتیک عدالت رویه­ای را ناشی از سازمان و عدالت تعاملی را از سرپرست درنظر گرفته­اند. درحالی­که تحقیقات اخیر بر عدالت ناشی از افرادی که قدرت دارند (مانند ناظر یا سازمان) متمرکز بوده­اند، مردم نسبت به سایر منابع عدالت ازجمله کسانی که هیچ سمت رسمی ندارند، حساس هستند (اوهانا[1]، 2016). عدالت سازمانی اصطلاحی است که به­منظور توصیف نقش عدالت در موقعیت­های مختلف شغلی مورد استفاده قرار می­گیرد. یک سازمان معتدل باید بر سلسله­مراتب عدالت استوار باشد تا هماهنگی، تقسیم کار و زنجیره فرماندهای و نمودار آن زیباترین باشد. مطالعات صورت گرفته در این حوزه نشان می­دهند که کارکنان حداقل با دو منبع اجرای عدالت یا نقض آن در سازمان مواجه هستند. واضح­ترین این منابع، سرپرست یا مدیر مستقیم فرد است. وی می­تواند بر پیامدهای مهمی از قبیل افزایش پرداخت­ها یا فرصت­های ترفیع زیردست تأثیر بگذارد (ویتساید و بارکلی[2]، 2013). منبع دومی که کارکنان ممکن است این عدالت یا بی­عدالتی را به آن منصوب کنند، خود سازمان به­عنوان یک کل است. اگرچه این منبع نامحسوس­تر می­باشد، ولی توجه به آن نیز امری مهم تلقی می­گردد. اغلب اوقات افراد سازمان­هایشان را به­عنوان عاملان اجتماعی مستقلی درنظر می­گیرند که به اجرای عدالت یا نقض آن می­پردازند. عدالت سازمانی ابعاد مختلفی دارد که یکی از آن ابعاد عدالت رویه­ای می­باشد. از اوایل دهه 1980 مباحث مرتبط با عدالت رویه­ای نیز مدنظر قرار گرفت. از این دیدگاه، عدالت باید با استفاده از رویه­هایی منصفانه تعریف گردد: یعنی تصمیمات عادلانه تصمیماتی هستند که نتیجه رویه­هایی منصفانه باشند. در میان اصول عدالت رویه­ای می­توان به بی­طرفی، حق اظهارنظر یا فرصت برای شنیده شدن سخنان و مشارکت در تصمیمات اشاره نمود. این نظریه، به­عنوان یک رویکرد جدید به انگیزش، به عدالت ادراک­شده نسبت به رویه­های مورد استفاده مرتبط می­شود که در تصمیم­گیری نسبت به توزیع نتایج کاربرد دارد. تصمیمات رویه­ای به چگونگی ارزیابی سطوح عملکرد، چگونگی رسیدگی به شکایات و اختلافات و چگونگی توزیع نتایج میان کارکنان مربوط می­شود. در این نظریه، ادراکات کارکنان نکته کلیدی است. واکنش کارکنان به­جای خود رویه­ها، به چگونگی درک آنان از رویه­ها بستگی دارد.

 


[1] . Ohana

[2] . Whiteside & Barclay