مبانی نظری قابلیت نوآوری

نوآوری یكی از عوامل مؤثر بر بقای سازمان‌های دانش‌محور محسوب می‌شود. بسیاری از صاحب‌نظران، نوآوری و ایجاد تمایز را به عنوان یک ضرورت انكارناپذیر معرفی کرده‌اند. نوآوری همانند هر فعالیت عینی در کنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سخت‌کوشی همه دست‌اندرکاران است و بروز نوآوری در محیط کاری زمانی میسر می‌شود که اهداف فرد و اهداف سازمان به یكدیگر نزدیک شود (خرم، 1400).

سازمان‌ها باید شرایطی را فراهم کنند تا بتوانند به طور فردی یا گروهی فعالیت‌های نوآورانه خود را به اجرا درآورند. جو سازمانی مناسب، می‌تواند در ایجاد انگیزش برای کارکنان، بهبود روحیه کارکنان، مشارکت افراد در تصمیم‌گیری‌ها و در نوآوری و ازدیاد آن موثر باشد و به عنوان یک منبع مهم در تامین سلامت روانی کارکنان، به حساب آید و بالعکس. در نتیجه تغییر در هر بخش از جو سازمانی، منجر به تغییر فوری و عمیق در نحوه انجام کار و عملکرد کارکنان می‌گردد. از سوی دیگر، نوآوری و خلاقیت در محیط‌های رقابتی، مهم‌ترین عامل رشد و پیشرفت بشر در بقای سازمان‌ها و به‌طورکلی در تمامی زمینه‌ها است (کرلو و نصیری پور، 1401).

نوآوری عبارت است از نوسازی فعالیت‌های مرتبط به هم در زنجیره‌ای که با کشف خلاق آغاز می‌شود، به دنبال آن از طریق کارآفرینی توسعه می‌یابد و در نهایت تجاری‌سازی می‌شود. نوآوری شامل علاقه به ایده‌ها، تجربیات جدید و فرایندهای خلاق است که ممکن است نتیجه آن توسعه و ایجاد محصول، خدمات جدید یا تکنولوژی‌های نو باشد. نوآوری به عنوان اجرای ایده‌های جدید که ایجاد ارزش می‌کنند، تعریف شده است. نوآوری، مفهومی کلیدی است که امروزه از آن به عنوان محور دستاوردهای تجارت در قرن بیست و یکم یاد می‌شود. سازمان‌های کوچک و بزرگ، اقدام به ارزیابی مجدد محصولات، خدمات و عملیات خود کرده‌اند تا فرهنگ نوآوری را به وجود آورند. این بازبینی مجدد اهداف سازمانی، بدین دلیل صورت می‌گیرد که پرورش فرهنگ نوآوری در درون سازمان، بهترین تضمینی است که یک سازمان بتواند در محیطی که بازارهای آن به سرعت به پیش می‌روند، پایدار بماند. همچنین پرورش فرهنگ نوآوری بهترین تضمین (اگرچه که هیچ چیز تضمین ندارد) برای بقا و پایداری طولانی مدت در اقتصاد دانش- محرک امروز است (رفیعیان اصفهانی، 1401).

شومپیتر اولین کسی بود که نوآوری را به عنوان یک عامل مهم تغییر اقتصادی تشخیص داد. او قدرت بازار، فعالیت‌های کارآفرینانه و نوآوری را به عنوان محرک‌های تغییرات اقتصادی شناسایی کرد. علاوه بر این، نویسنده استدلال کرد که نوآوری فن‌آوری باعث ایجاد انحصارات موقتی می‌شود که شرکت‌ها را به تولید محصولات و فرآیندهای جدید ترغیب می‌کند. در زمان‌های اخیر، ارتباط این مفهوم به دلیل تغییرات سریع در چشم انداز اجتماعی- سیاسی و اقتصادی جهانی افزایش یافته است (عدنان حسون الخفاجی و همکاران، 1402).

 

همچنین می توانید از محصولات مشابه زیر دیدن فرمائید:

مبانی نظری نوآوری مدل کسب و کار

مبانی نظری عملکرد نوآورانه

مبانی نظری قابلیت نوآوری

مبانی نظری نوآوري خدمات

مبانی نظری رفتار نوآورانه خدمات