مبانی نظری یادگیری عاطفی- اجتماعی

یادگیری عاطفی- اجتماعی  دارای ابعاد و معیارهایی هستندکه هر معیار نیز دارای زیر معیارهای خاص خود می باشد. صاحبنظران بسیاری در خصوص شایستگی های عاطفی – اجتماعی و همچنین معیارهای آنها به بحث و بررسی همت گماشته اند که در زیر به تشریح آن می پردازیم. پیتنگر[1](2015) یادگیری  اجتماعی و عاطفی را به عنوان دانش، انگیزه ها، ویژگی ها، صفات و مهارت هایی تعریف می کند که به اجرای مؤثر یا بهتر در هر شغل یا نقش معین، مربوط هستند. طبق مدل بویاتزیس، افراد بسیار مؤثر نباید فقط از هوش فکری و عقلانی برخوردار باشند، بلکه باید از هوش عاطفی نیز بهره مند باشند(بهرامی، 1403).

یادگیری عاطفی و اجتماعی به عنوان یکی از شاخصه های عملکرد موفق شناخته شده است . ریشه اصلی این خصوصیت در تلقی مثبت افراد از خود و یا همان عزت نفس است که منجر به بهبود فعالیت های فردی می گردد. بر اساس مطالعات انجام شده مفهوم یادگیری به عنوان اسم به میزان تبحر و توانمندی اشاره دارد. فرهنگ اکسفورد این عبارت را به دانش و توانمندی انجام موفقیت آمیز کارها می داند و صفت افرادی تلقی می شود که متبحر و توانمند باشند. مطالعات نشان میدهد که مفاهیمی یادگیری،  شایستگی، کارایی، مهارت و توانمندی به صورت متناقضی به جای هم به کار برده می شوند(بهرامی، 1403).

اما باید توجه داشت که یادگیری عنصری شخص محور است و بر توانمندی های شخصی فرد که منجر به بهتر شدن ارائه خدماتش میگردد تاکید دارد، براین اساس یادگیری عاطفی و اجتماعی توانمندی می تواند کیفیت یا موقعیتی از نیرومندی به لحاظ جسمی، روانی و قانونی برای انجام کاری و یا یک استعداد ذاتی و طبیعی و یک نوع زبر دستی در نوع خاصی از فعالیتها قلمداد شود(کارول[2] و همکاران،2020).

یادگیری عاطفی و اجتماعی روی هم رفته درکلی ترین حالت خود توانایی مدیریت و هماهنگی موثر رفتار عاطفی، شناختی و اجتماعی به منظور دستیابی به پیامد های رشدی مثبت تعریف می شود. یادگیری  عاطفی و اجتماعی یک مفهوم چند بعدی و پیچیده است که مهارت ها، نگرش ها و ارزش های مرتبط با توانایی شناخت و مدیریت عواطف و احساسات، درک دیدگاه های دیگران، تدوین اهداف مثبت اجتماعی و حل مساله و استفاده از انواع مهارت‌های بین فردی برای اداره اثر بخش و اخلاقی وظایف رشدی مرتبط را در بر میگیرد(جوانمرد، رجایی و خسرو پور، 2018).

 


[1] .Petenger

[2] . Carroll