مبانی نظری جرات ورزی

مفهوم جرأت ورزی[1] اولین بار توسط ولپه[2] (۱۹۹۳) به کار برده شد و آن را ابزار مناسب هرگونه هیجان غیر از اضطراب به شیوه ای که از نظر اجتماعی قابل قبول باشد تعریف کرد. لانگ و جاکوبوسکی[3] جرأت ورزی را به معنای گرفتن حقوق خود و ابراز، افکار احساسات و اعتقادات خویش به تحوی مناسب و صادقانه به طوری که حقوق دیگران را زیرپا نگذاریم تعریف می کنند. از نگاه آورکیوا، چایکا و گلوشکو[4] (۲۰۱۵)، جرأت ورزی ابراز خالصانه نظرات، باورها و احساسات است و در آن حقوق فرد با شان و احترام حفظ می شود. بوکت[5] (۲۰۱۶) نیز بیان میدارد آموزش مهارتهای جرأت، ورزی دانش، باورها عزت نفس خودکارآمدی و جرأت ورزی افراد را بهبود میبخشد و آنها را قادر میسازد تا نگرشهای منفی خود را تغییر داده و روابط بین فردی ارزشمندی را شکل دهند. به اعتقاد ولیه جرأت ورزی عبارت است از بیان مناسب و صحیح هر نوع هیجانی به غیر از اضطراب نسبت به فرد دیگری. وجود چنین رفتاری در فرد سبب می‌شود که احساسات و هیجان خود را در برابر رفتار دیگران، که می توانند طیفی از تحقیر یا تحریک همراه داشته باشد بدون ترس و به شکلی صحیح ابراز دارد(صدیقی ارفعی، ۱۳۹۹).

 از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، همواره در تلاش است تا مهارت هایی جهت تسهیل روابط میان‏فردی به دست بیاورد. توجه روز افزون به رفتار جرات‏مندانه[6] به عنوان موردی از مهارت های زندگی، حاکی از آشکار شدن ارزش ها و تاثیرات فراوان این مهارت است.  مساله‏ی ابراز وجود و مقوله‏ی جرات‏ورزی، در واقع توانایی افراد جهت برقرار نمودن روابط بین فردی مناسب در تعاملات اجتماعی و یکی از مهم ترین عوامل موثر در بهداشت روانی است ، می توان جرات‏ورزی یا ابراز وجود را قلب رفتار میان فردی   یا مهارت برقراری ارتباط میان فردی  برشمرد(روگی[7]،2024).

 


[1] Assertiveness

[2] Wolpe

[3]  Lange & jakuboski

[4] Averkieva, Chayka & Glushkov

[5] Boket

[6] در اﻳﻦ پژوهش اﺻﻄﻼﺣﺎت رفتار جراتمندانه، جرات‏ورزی اﺑﺮاز وﺟﻮد و رﻓﺘﺎر ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ ﺑﻪ صورت مترادف بهﻛﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

[7] . Rugi