مبانی نظری ارزیابی عملکرد سبز

اساساً بهبود عملکرد زیست­محیطی و سبز شرکت­ها به عملکرد اقتصادی بهتر منجر می­گردد. بنابراین اتخاذ یک استاندارد و شاخص سبز برای بهبود عملکرد زیست­محیطی شرکت­ها در اولویت قرار دارد که درواقع شناسایی اهداف سبز برای تمامی کارکنان، تبدیل اهداف زیست­محیطی به برنامه­های عملیاتی برای تمامی نیروی کار را ممکن می­سازد (تانگ[1] و همکاران، 2018). برون و گومز-مجیا (2008)، اهمیت رفتارهای محیطی الهام گرفته برای دستیابی به عملکرد زیست­محیطی را نشان دادند. در طول چند دهه اخیر، سازمان­های فشارهای زیادی را درجهت رعایت مؤلفه­های سبز در مدیریت احساس کردند. به این دلیل که ذینفعان، سیاست­گذاران و مصرف­کنندگان بدین نتیجه رسیدند که برخی از فعالیت­های تجاری پیامدهای منفی برای محیط­زیست به همراه دارد و سبز شدن برای موفقیت آینده سازمان­های آن­ها امری حیاتی است. درنتیجه سازمان­ها مجبور شدند با هدف حفظ اکوسیستم و منابع آن برای نسل­های آینده، در فرهنگ، مدل تجاری و تصمیم­گیری خود تغییراتی ایجاد نمایند. این جهت­گیری سبز به یک منبع رقابت تبدیل شده است. مزیتی که به موفقیت سازمان­ها منجر می­گردد. از سال 2015 میلادی و پس از تصویب  و ارائه اسناد بین­المللی مانند سند توسعه پایدار توسط سازمان­های جهان مثل یونسکو، تصمیم­گیرندگان و صاحبان صنایع و کسب­وکارها در جهت تحقق اهداف توسعه پایدار ترغیب شدند (اوسانیو[2] و همکاران، 2019). عملکرد سبز در سطح سازمانی به رعایت اقدامات محیط زیست­گرایی (زاید[3] و همکاران، 2018) و تعامل کارکنان با سیاست­ها و ابتکارات آگاه از محیط زیست نیاز دارد (رن[4] و همکاران، 2018).

مفهوم عملکرد سبز در حال حاضر به یک مسئله جهانی تبدیل شده و به تدریج در حوزه مدیریت منابع انسانی مورد توجه قرار گرفته است (رحمان[5] و همکاران، 2016). عملکرد سبز به معنی رفع نیازهای حال حاضر بدون به خطر انداختن توانایی نسل­های آینده برای رفع نیازهای خود است. کمیسیون جهانی محیط­زیست در تعریف عملکرد سبز، بیان می­کند که سبز، اصلی اساسی برای تغییر جهانی ماندن به عنوان وسیله­ای برای برآوردن نیازهای نسل حاضر بدون به خطر انداختن توانایی­های نسل­های آینده برای رفع نیازهای خود است. اصطلاح سبز دربرگیرندۀ تمامی فعالیت­های مربوط به تولید و رشد اقتصادی است؛ به شرطی که منابع طبیعی و زیست محیطی که جوامع حال و آینده به آن وابسته­اند حفظ شود (رضایی و تو[6]، 2017). متعادل ساختن عملکرد محیطی اقتصادی موردتوجه سازمان­هایی قرار گرفته است که از سوی نهادهای نظارتی، ذینفعان و جامعه به­طور کلی تحت فشار هستند. بدین ترتیب، بین عملکرد زیست­محیطی، مدیریت محیط زیست و تعدادی از روش­های منابع انسانی برای عملکرد سبز رابطه قابل توجهی وجود دارد (سیامبالاپیتیا[7] و همکاران، 2018). به­طورکلی، عملکرد سبز توسط دولت­ها، جوامع، مدیران تجاری و مصرف­کنندگان پذیرفته می­شود. علاوه­براین برآورد تأثیرگذار از عملکرد پایدار را می­توان از طریق ارزیابی عملکرد سه پایه اصلی عوامل اقتصادی، محیطی و اجتماعی انجام داد (راینر و مورگان[8]، 2018).

 


[1] . Tang

[2] . Eusanio

[3] . Zaid

[4] . Ren

[5] . Rehman

1. Rezaee & Tuo

[7] . Siyambalapitiya

[8] . Rayner & Morgan